رمان خم افلاک به قلم ریچل بارنباوم ، یک رمان تاریخی، مهیج، و براساس واقعیت است. قهرمانان داستانِ خم افلاک، خواهر و برادری‌اند که به‌همراه مادربزرگ‌شان در جامعه‌ی یهودی روسیه زندگی می‌کنند. مادربزرگ، دلال ازدواج و میان یهودیان محبوب است. خواهر، اولین زن جراح یهودی در بیمارستان‌ شهر است و با استادش دل در گروی هم دارند. برادر، نابغه‌ی فیزیکدانی است که در رقابت با انیشتین، در پیِ کشف معادلاتی برای اثبات نظریه‌ی نسبیت است. او پیشنهادی از دانشگاه هاروارد دریافت کرده که در ازای حل معادلات اثبات نسبیت و ثبت خورشیدگرفتگی پیشِ‌رو در روسیه، خود و خانواده‌اش مجوز ورود و زندگی در آمریکا را خواهند داشت. در همین حین، زمزمه‌های جنگ با آلمان بالا گرفته و ارتش تزار، عرصه را بر جامعه‌ی یهودیان تنگ می‌کند و مردان و پسران را به جبهه می‌فرستد. داستان خم افلاک از آنجایی شروع می‌شود که...
ریچل بارنباوم در رمان خم افلاک پیرنگ‌های ظریف و تودرتویی را استادانه پیش می‌برد. بارنباوم با خلق شخصیت‌هایی چندوجهی و توصیف نقاشی‌گونه‌ی مکان‌ها و نقل پرهیجان ماجراها، خواننده را به دل داستان و تعلیق‌هایش می‌کشد. خم افلاک با روایت خطر، بی‌عدالتی و فداکاری در هنگامه‌ی جنگ، عشق و جوهر سرکش آدمی، ذهن خواننده را به کاوش می‌خواند. شخصیت‌هایی که ریچل بارنباوم به آن‌ها جان می‌دهد، انعطاف‌پذیری در برابر تعصب، استواری در برابر شکست، و توانایی عشق‌ورزی را حتی زمانی که دنیا از نفرت آکنده شده، نشان می‌دهند. همچنین، بارنباوم در رمان خم افلاک مفاهیم انتزاعی همچون خمیدگی فضا، زمان یا خمش نور را با نمونه‌هایی عینی به تصویر می‌کشد و ما را تا پایان این سفر شگفت با خود همراه می‌کند.