سرگذشت ایرج، اسفندیار و سیاوش
"ناصر حریری "در این مجموعه، سه شخصیت داستانی شاهنامه را تحلیل و ارزیابی نموده است .برای نمونه وی می گوید" :بشریت در پی آرمانی است که ایرج یکی از نمایندگان آن می تواند باشد .این تشنگان عدالت و بیزاران از قدرتی که همیشه چپاول و غارت را در پی دارد به حق می توانند ایرج را نماینده ی خاستگاه خویش در نظر آورند ...اسفندیار چون به سن پدر می رسد و از تجربیات روزگار بهره ها می گیرد، درمی یابد در برابر قدرت، تنها با قدرت است که می توان به پیروزی دست یافت ....چون از آن ماجرای غریب، سیاوش پیروز و سربلند بیرون آمد و پاک نهادی خویش و آتش را در اذهان حیرت زده و ناباور گسترانید، کوشید تا برای همیشه ناپاکی را از دامان خویش بزداید، پس در انتخاب خویش راهی را برگزید که بر سرشتش نزدیک تر می نمود ."...