سنگها همچنان خواهند چرخید
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
این مجموعه شامل سه داستان است که حوادث آن در روستا می گذرد. درباره مردمی که به سادگی زندگی می کنند اما از خوی اهریمنی بشر در امان نیستند. آرزوها و آمال کوچک شان پایمال خودخواهی و زیاده خواهی ها می شود. در این سه داستان، نویسنده در ساختاری منطقی به نتایجی که می خواسته است، می رسد و شخصیت های اصلی در این داستان ها، برای همیشه در لوح ضمیر ما نقش خواهند بست.بخشی از کتاب : تنه درخت را رها کرد. آب او را از پسر گریانش دور و دورتر ساخت. صدای محمود که گریان او را صدا می زد در صدای رود محو شد.حجم آب بیشتر و بیشتر شد. مرجان به گرداب سنگی رسید. یک دفعه دریافت در دایره ای بزرگ از آب در حال چرخیدن است. دستان خسته اش دیگر قادر نبود در برابر چرخش آب و فشار آن، او را حفظ کند.آب چنان حجم عظیمی داشت که دیدن آن وحشت آور بود چه رسد که آدمی خود در آن توده عظیم چرخان قرار بگیرد.مرجان سعی داشت هر طور شده خود را به کناره گرداب سنگی برساند. تازه اگر هم به آنجا می رسید با آن خستگی چگونه می توانست از آن دیواره بالا رود؟به هر سو می نگریست و مایوسانه در جستجوی راه نجاتی بود ولی خود را تنها می دید. تنهای تنها.