معشوق داعشی
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
یک روز لیلی نشسته بود وعمر هم در کنارش بود. آنها در اینترنت، دنبال اسم دختر میگشتند. لیلی داشت معنی یکی از اسمها را میخواند که دید عمر برخاست و صدای تلویزیون را زیاد کرد و به آن نگاه کرد. دید که اخبار میگوید که نیروهای ائتلاف، مقر فرماندهان داعش را در رقه بمباران کردهاند و اسامی کشتهشدگان را اعلام کرد. ابوسیاف نیز در بین کشتهشدگان بود. عمر و لیلی ناباورانه به همدیگر نگاه کردند. اشک از چشکان لیلی سرازیر شد و گفت: عمر بالاخره میتونیم زندگی کنیم.