پری شکرا

پری شکرا

پری شکرا

فرح روزی طلب و 3 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

«پری شکرا» به زمین آمده بود تا سبدش را از کارهای خوب پر کند، همین طور که می رفت خورشید زیبا را دید که با نورش گل ها را ناز می کرد و می بوسید. پری شکرا بلند گفت: خورشیدخانم چیکار می کنی. خورشید زیبا لبخند زد و گفت دارم از خدای مهربان تشکر می کنم. گل ها از بوسه های خورشید خندیدند و بوی خوبشان همه جا را پر کرد. پری شکرا گفت: به به چه بوی خوبی، گل های قشنگ چیکار می کنید. گل ها گفتند: داریم این جوری از خدای مهربان تشکر می کنیم. تا اینکه زنبور کوچولو روی گل ها نشست و... .