شصت سال صبوری و شکوری: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی از تولد تا هجرت

شصت سال صبوری و شکوری: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی از تولد تا هجرت

شصت سال صبوری و شکوری: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی از تولد تا هجرت

0.0 0 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

در دبستان ابتدیی ادب،معلم ورزش ما در زنگ ورزش، دانش آموزان کلاس ما را به دو گروه تقسیم می کرد. هر گروه در یک صف،پشت سر هم،مدردو ستون به موازات هم در انتهای صحن مدرسه قرار می گرفتند. در مقابل در صحن مدرسه،در برابر هر ستون یک دایره با گچ روی زمین می کشید.یک نفر از هر گروه در داخل دایره می ایستاد. به دست نفر اول هر یک از ستون ها،چوبی می داد و با کشیدن سوت،مسابقه شروع می شد. نفر اول که چوب را در دست داشت،باید به سرعت به سوی دایره یا قلعه می دوید و چوب را به دست فردی که در قلعه بود می داد و جای او می ایستاد . فردی که چ.ب را گرفته باید به سرعت به طرف گروه خود می دوید و چوب را به نفر اول صف می داد و خود به انتهای صف می رفت. این حرکت ادامه پیدا می کرد تا تمام افراد یک گروه سیر را بدوند و بروند به آخر صف.مسابقه را گروهی می برد که افرادش با سرعت بیشتری دویده و مسیر را طی کرده و بازی را به اتمام می رساند. در میدان نبرد برای تحقق حاکمیت حقوق و آزادی های اساسی ملت،نسل ما و نسل های قبل از ما پرچم به دست دویده اند و اکنون که نسل ما درحال خروج از صحنه است نسل جدید و جوان باید پرچم را بگیرد و دوی ماراتن مبارزه را ادامه دهد.