در کتاب حاضر متن نمایشنامه ای اجتماعی، با موضوع انقلاب اسلامی به نثر در آمده است. در خلاصة نمایشنامه آمده است: «فروغ» پیرزنی است که قهوه خانه ای را در کنار جاده اداره می کند. شوهرش در درگیری با مأموران شاه تیرباران شده است و فروغ به همراه نوه اش «یحیی» پسرکی دوازده ساله و حواس پرت در همان قهوه خانه زندگی می کند. پسرش «بهمن» تحت تعقیب مأموران است. «موسی» یکی از اهالی، جوان شرور و خلافکاری است که بهای زندانی نشدنش دستگیری بهمن است. موسی برای دستگیری بهمن و اجرای نقشه اش به قهوه خانه آمده و حوادثی عجیب را رقم می زند.