این کتاب مشتمل بر هفت داستان کوتاه با عنوان های «مرد مهربان و درخت انجیر»، «پرنده های برکه»، «حیوان خبیث» و ...  است. در داستان «یوزپلنگ کوچک»، بچه یوزپلنگ که پدر و مادرش را شکارچیان کشته اند، تنها در درون غار زندگی می کند به امید روزی که بزرگ شده و از انسان ها انتقام خون آن ها را بگیرد. سال ها می گذرد، بچه یوز بزرگ می شود و به یکی از انسان ها حمله می کند و او را می کشد. اما درست زمانی که انسان دیگری با تفنگش او را نشانه می گیرد، پسر جوانی، یوز جوان را نجات می دهد و یوز متوجه می شود که همه انسان ها بد نیستند.