بیرون، پشت در
ناصر زراعتی نویسنده ی بیرون، پشت در، در سوئد زندگی می کند. او در تجربه های کمیاب و خاطرات دور نزدیک خود، حسرت ها و دغدغه های انسان معاصر را می کاود؛ انسانی که تنهاست، چه در وطن و چه در غربت. اثر حاضر، مجموعه ی چهارده داستان کوتاه از اوست. بار اولش بود که به آمستردام می آمد. خبر آمدن ما را گویا از رادیو شنیده بود. دانشگاه را رها کرده بود. می گفت: «روزه ی پنج ساله ام را شکستم.» در این، مدت، حتی یک سطر هم فارسی نخوانده بود. سفت و سخت چسبیده بود به درس خواندن. با هیچ کس – نه دوست و آشنا، نه خانواده و خویشاوند – مکاتبه نداشت. می گفت: «از همه بریده ام.»