خاکسفید
در حال خواندن
1
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
خاک سفید» دومین رمان حمید بابایی، روایتی از عشق و جنون و خشونت کسانی است که در منطقه خاک سفید در شرق تهران زندگی میکنند.پویا برای درس خواندن از شهرک غرب راهی خاک سفید و آنجا با چند نفر آشنا میشود که مسیر زندگی اش را تغییر میدهد...رمان از پویا شروع و با اکبر به پایان میرسد، اکبر انسان تنهایی است که خود، شیفته ی دختر ارمنی به نام هاسمیک بوده است. تمام این ها کنار خشونتی که در منطقه وجود دارد بن مایه و روایت اصلی خاک سفید را تشکیل میدهد.«دل تو دلت نبود برای بیرون رفتن همگانی. به اکبر گفته بودی بیاید. هوا کمی سرد بود. آفتاب بی رمق می تابید. زیر انداز پهن کرده بودید. روی آن نشسته بودید. چند خانواده ی دیگر هم پیش تان بودند. تو به مریم نگاه کردی و خندیدی...