معرفی کتاب فرزند سیمرغ اثر آتوسا صالحی

فرزند سیمرغ

فرزند سیمرغ

آتوسا صالحی و 1 نفر دیگر
4.2
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

0

ناشر
افق
شابک
9789646003927
تعداد صفحات
54
تاریخ انتشار
1398/12/4

توضیحات

        
اگر چه از شاهنامه بسیار گفته و نوشته اند، این قلعه ی تو در تو هنوز ناشناخته مانده است. هر درش به درهای بسیاری باز می شود که با گذر از هر یک به شگفتی های تازه ای می رسیم. در این مجموعه سعی شده قصه های شاهنامه به زبان ساده اما جذاب برای نوجوانان روایت شود. اولین کتاب از این مجموعه ده سال پیش منتشر شد و تاکنون بیش از پانزده بار تجدید چاپ شده است. استقبال نوجوانان باعث شده چاپ این مجموعه ادامه داشته باشد و به همین دلیل مجموعه چهارم این قصه های با روایت زندگی شاهان شاهنامه،جمشید، ایرج و کیخسرو به تازگی منتشر شده است.
.
      

یادداشت‌ها

          

جلد دوم از کتاب قصه‌های شاهنامه به روایت آتوسا صالحی به داستان زادن زال پرداخته. البته تقریبا نیمی از ابتدای کتاب داستان گرفتن انتقام منوچهر از سلم و تور به کین کشتن ایرج رو نقل کرده. داستان از زبان سام، پدر زال روایت شده که دید جدید و جالبی هست نسبت به دید دانای کل شاهنامه.


سرش را بلند میکند، می‌خندد، دست پیش می‌آورد
- مژدگانی!
بگو
- امروز بر سام بزرگ فرخنده باد. یزدان تو را به آرزوی خود رساند. خداوند به تو پسری داد، پسری شیردل چون تو، تنش چو سیم و رویش چو بهشت، آهو چشم و درشت اندام، رویش چون گل سرخ و مویش چون برف سپید.
سپید؟
کنیزکی فرزند را بر دست پیش می‌آورد سر به زیر انداخته. دایه راست می‌گفت، فرزند کوچک از روز نخست پیرمردی است، سپید موی روی بر می‌گردانم به سجده می‌افتم: «ای بزرگ ای دانای دانایان چه گناهی از من سر زده که سزاوار چنین‌م؟ اینک چگونه در مردم بنگرم؟ به چه آبرویی سر بلند کنم؟ چگونه به آنانی که چشم در من دوخته‌اند، پاسخ دهم؟ کسی را زهره نگریستن در چشم من نبود من که امروز چهره از همه پنهان می‌کنم، خداوندا مرا ببخش اما به کدامین گناه؟ دایه اشک می‌ریزد و چیزی می‌گوید. دور می‌شوم. به دنبالم می‌دود، دهانش می‌جنبد چیزی نمی‌شنوم. گوش‌هایم را می‌گیرم و فریاد می‌زنم دور شوید... دور شوید!... لعنت به روزی که پایم به این خانه رسید لعنت به اسبی که مرا به اینجا آورد.


        

4