مدرسه خرها

مدرسه خرها

مدرسه خرها

جولیا رالینسون و 2 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

«استمپر» مدرسة خرها را دوست نداشت. او زنگ ناهار و تفریح را دوست داشت، اما از تمرین کله شقی خوشش نمی آمد. او به معلمش گفته بود که از زنگ کله شقی که شامل اخم کردن، زل زدن و فشار دندان ها روی هم است خوشش نمی آید، اما معلم او را خری بی عرضه می دانست. تا این که یک روز استمپر توانایی های خود را به معلم و هم کلاسی هایش ثابت کرد و به آنها آموخت بعضی وقت ها خوب است که متفاوت بود و برخی از درس ها را جایگزین کله شقی کرد. معلم از آن به بعد به جای زنگ های کله شقی، درس هایی مانند کوزه گری، نقاشی و گل آرایی را به آنها یاد داد. این داستان تخیلی برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.