معرفی کتاب من و بوف کور اثر عباس پژمان

من و بوف کور

من و بوف کور

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9789643517694
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1391/12/12

توضیحات

        اکنون هفتاد و پنج سال از چاپ بوف کور مى گذرد. در این مدت معناهاى مختلفى براى این کتاب گفته اند. اما همچنان که خود هدایت گفته است، بوف کور حساب و کتاب دقیق دارد. این طور نیست که هر کس بخواهد ذهنیت و جهان بینى خودش را در بوف کور پیدا کند. البته گاهى خود متن هم مى تواند معناهایى ایجاد کند. معناهایى که خود نویسنده به آن ها فکر نکرده بود. اما این جور معناها معمولا انسجام چندانى ندارد. مخصوصآ در رمان ها. در رمان ها همیشه بعضى جزئیات خواهد بود که با این جور معناها جور درنیاید.بوف کور اولین رمانى است که من خوانده ام. اولین بار که آن را خواندم هفده سالم بود. از آن پس گاه گاهى مقالات و تفسیرهایى هم درباره اش خواندم. اما هیچ کدام آن ها هیچ جوابى براى آن سؤال ها نداشت که بوف کور در ذهن خواننده اش بر مى انگیزد. یادم است در آن اولین بار که آن را خواندم به چیزى هم شک کردم. اما خیلى طول کشید تا دانستم درست شک کرده ام. این موضوع به پیرمرد کالسکه چى مربوط مى شد.تقریبآ ده سال پیش بود که دوباره بوف کور را خواندم. این بار دیگر فهمیدم بوف کور چه مى گوید. اما یک نکته بود که در مورد آن شک داشتم. نکته اى که به زن اثیرى مربوط مى شد. تا اینکه آن هم سال پیش برایم روشن شد. آن وقت تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم.واقعآ براى چه بعضى شخصیت هاى بوف کور ناخن انگشت سبابه دست چپشان را مى جوند؟ آن پیرمرد کیست که در نقاشى هایى که راوى مى کشد زیر سرو نشسته است؟ یا آن که راوى او را از روزنه پستوى اتاقش مى بیند؟ آن بعدى کیست که نعش کشى و قبرکنى مى کند و یک کوزه یا گلدان راغه به راوى مى دهد؟ آیا آن کوزه یا گلدان معناى خاصى مى دهد؟ پیرمرد خنزرپنزرى کیست؟ بوف کور ظاهرآ از دو بخش یا دو شرح حال تشکیل شده است. بعضى از سؤال ها هم درباره همین مى تواند باشد. آن دو شرح حال چه ربطى به یکدیگر دارند؟ در شرح حال اول زن اثیرى است که به دست راوى کشته مى شود، و در شرح حال دوم زن لکّاته. آن دو زن چرا آن قدر شبیه همدیگر هستند؟ آیا ممکن است آنها یکى باشند؟ خود راوى ها چطور؟ آیا راوى هاى آن دوتا شرح حال واقعآ یک نفرند؟ یا اینکه دو نفر هستند؟ گل هاى نیلوفر بالاخره نشانه چیست؟ بوگام داسى و نهر سورَن چه معنایى مى دهد؟ یا معناى خاصى نمى دهد؟ خود بوف کور چطور؟ اصلا چرا سایه راوى در آن کتاب آن طور است؟ چراغ راوى در بخش دوم پیه سوز است. در بخش اول هم باز از چراغ هاى قدیمى است. فوقش مثلا نفت سوز است. چون در دو جا از روایت دود مى زند. اما راوى وقتى در نور آن چراغ مشغول نوشتن است سایه خودش را مى تواند ببیند. سایه اى که جلو چراغ به دیوار افتاده است. یا جلو روشنایى پیه سوز روى دیوار خم شده. آدم وقتى در نور یک چراغ پیه سوز یا نفت سوز دارد مى نویسد، سایه اش جلو خودش مى افتد؟ سایه که در این حالت باید پشت سر آدم بیفتد و او نتواند آن را ببیند؟