جمیله بوپاشا

جمیله بوپاشا

جمیله بوپاشا

ژیزل حلیمی و 2 نفر دیگر
2.5
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

3

داستان حاضر، سرگذشت دختر بیست و سه ساله ی الجزایری است با نام "جمیله یوپاشا" که به عنوان مامور ارتباط جبهه ی نجات ملی الجزایر، از طرف نظامیان فرانسوی به صورت غیرقانونی توقیف شد و مورد شکنجه های وحشیانه از جمله هتک حرمت قرار گرفت. به تصریح نگارنده: "در ماجرای جمیله یوپاشا، آن چه خارق العاده و استثنایی می نماید، خود حقایق نیست بلکه پرده ای است که روی آن ها کشیده می شود. سماجت و بردباری یک زن وکیل مدافع، غرور و علو روح دختری شنکجه دیده و شاکی، استفاده ی بهینه از فرصت و تصادف مناسب و شهامت حرفه ای یک قاضی، دست به دست هم داده اند تا پرده ی سیاه شب ظلماتی و مه آلودی را که هفت سال بر جنایاتی که تحت عنوان مقابله با اعمال خرابکارانه انداخته شده بود، دریده شود. تنها یک مانع در راه دریده شد نقاب نفرت انگیز جلادان فرانسوی وجود داشت و در هفت سال، پرصلابت و استوار، باقی ماند. ولی برای فروریختن این مانع نیز شهادتی آشکار وجود داشت که باید آن را از زبان ژنرال آیره، فرمانده ی عالی نیروهای فرانسوی در الجزایر شنید. ارتش فرانسه با دریده شدن نقاب چهره ی دژخیمانی که جمیله را شکنجه کرده اند، مخالف است".