این مجموعه، داستان های آلیس کله پا است که همیشه و همه جا کله پا می شد. آلیس کله پا حباب صابون درست می کرد، ناگهان شاید خیلی زیاد فوت کرد و حبابی بزرگ درست شد. این حباب، نی حباب ساز را بلعید و آلیس هم توی حباب افتاد، حباب از نردة بالکن گذشت و باد آن را به سمت بالا برد. آلیس حباب را هدایت می کرد و حباب به آرامی از بامی به بام دیگر تاب می خورد، دنیا از داخل حباب رنگی تر به نظر می رسید. گویی دور هر چیز را یکی دو رنگین کمان گرفته بود. آلیس پیش خود فکر کرد دارم کجا می روم؟ تا کجا می رویم؟. آنها زیاد دور نشدند. حباب روی بام ویلای چهارطبقه ای نشست و موقع نشستن ترکید. آلیس روی نوک کفش هایش چند قطره آب صابون دید و این همة چیزی بود که از آن حباب صابون باقی ماند. آلیس به دنبال دری گشت که به پلکان می رسید. از آنجا پایین آمده و به خانه برگشت. در این کتاب داستانک های دیگری به نام های آلیس می افتد توی صدف، آلیس توی تصاویر، آلیس توی مرکبدان، آلیس توی کرم شب تاب می افتد، آلیس توی کیک، و آلیس توی توپ گنجانده شده .