کتاب حاضر، داستانی است که در آن در سرزمین نایاب لند کارگاه شکلات سازی ای بود که غیر از حظ خوشمزگی شکلات های شور، ترش و شیرینش، رفع خستگی و گرسنگی که سلامتی می شد ولی چیزهایی مثل غرب و اروپا نبود. شاید خیلی چیزها برای خوش خیالی هایی از آن طور فروشدنی درون دنیاهای مجازی هم نبود که روزگار طلاق آدمیت و انقراض آدم ها بود. اما در آن سرزمین مردمی بودند که هنوز خدا و آدم ها را باور داشتند. شاید به همین دلیل یک روز تصمیم گرفتند غیر از روزه داری از نخوردن ها، نداشتن ها و ... در عوض کل حقوق ها، هزینه ها، درآمدهای ریل های مالیات ها، شهرداری ها، نفت، بودجه های ارتش، دریایی، هوایی، سپاه، صدا سیما، ذخایر بانک ها، مجلس و یارانه ها را نزد دلسوز سرزمین بگذارند، تا برای هزینه و ساخت پرنده های دور پرواز باهوشی توسط کارگران، متخصصان و دانشمندان همین سرزمین صرف شود.