معرفی کتاب گونه شناسی روشنفکران ایرانی اثر نظام بهرامی کمیل

گونه شناسی روشنفکران ایرانی

گونه شناسی روشنفکران ایرانی

5.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

ناشر
کویر
شابک
9789642140855
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1397/6/3

توضیحات

        بیشتر گونه شناسی های موجود،به طور آشکار یا ضمنی  روشنفکران  ایرانی  را به سه گروه «موافقان سنت»،«موافقان مدرنیته» و «موافقان  تلفیق سنت و مدرنیته» تقسیم بندی  که به خصوص توسط  گروه سوم تبلیغ  و ترویج می شود، جریان روشنفکری ایران را به بن بست  کشانده است، همه آن هایی که ادعای تلفیق  دستاوردهای  خوب مدرنیته  با میراث  خوب سنت را داشته اند،هیچ قاعده  و معیاری  برای چگونگی  این تلفیق ارائه نداده اند. در نتیجه  این ادعا که، ما نه مانند سنت گرایان مرتجع  و نه مانند  متجددهای غربزده،بلکه تلفیقی  از خوبی های هر دو هستیم» تنها در سطح ادعا  باقی مانده است. این کتاب تلاشی است  برای رهایی از این وضعیت.
      

یادداشت‌ها

          اگر به احوال و روشنفکران ایرانی، از آغازِ مطرح شدنشان در حدود کمی بیش از صد سال، به‌دقت بنگریم شاید نتوانیم تکلیف عده‌ای را مشخص کنیم. به بیان دیگر، دو دسته از روشنفکران از هم قابل تشخیص‌اند، دستۀ اول موافقانِ سنت، و دستۀ دوم موافقانِ مدرنیته. در این بین عده‌ای هستند که خودشان را دستۀ سومی معرفی می‌کنند که «نه مانند سنت‌گرایان مرتجع‌اند و نه مانندِ متجددان غربزده». اگر تکلیف دو دستۀ پیش‌گفته، تا حد زیادی، مشخص باشد اما دستۀ سوم گستردگی و تنوعی دارد که در مقامِ تقسیم‌بندی و فهمیدن مدعاهایشان با ابهام مواجهیم. این کتاب تلاش می‌کند دسته‌بندی‌ای از روشنفکران ارایه کند که این ابهام را بزداید.
نویسنده در ابتدا تاریخچه‌ای از روشنفکری و روشنفکران، از نخستین جوانه‌هایش در مغرب‌زمین، ارائه می‌کند. این مسأله و طیف اندیشه‌ای ابتدا با «نسبت عقل و دین» پدید می‌آید. در قرون وسطا آکوئیناس و پیروانِ آکوئیناس بودند که بین عقل و دین آشتی برقرار کردند. آن‌ها نشان دادند برای انسان دو غایت معرفی کردند، دو غایتی که بر پایۀ تفکیک و آشتی بین عقل و دین بود. غایتِ ماوراءطبیعی، که وحی راهنمای آنست، و غایت طبیعی، که فلسفه عهده‌دارِ آنست. این تفکیک به روی کار آمدند مدرنیزاسیون (نوسازی) کمک کرد. روشنفکر هم در این زمینه پدید آمد، کسی که با خِرد انتقادی به نقد موضوعات اساسیِ جامعۀ خود، به‌خصوص، در عرصۀ فرهنگ و سیاست می‌پردازد. مدرنیته نیز حاکم‌شدنِ خرد خودبنیاد به‌جای مرجعیت سنت، مذهب یا مرجع دیگری است.
در مغرب‌زمین دو رهیافت به مدرنیته قابل تفکیک است. رهیافت ذات‌گرایانه و رهیافت غیرذات‌گرایانه. ذات‌گرایان معتقدند در میان ویژگی‌های فراوان هر چیز بخشی‌شان ذاتی و بنیادی‌اند، باقی‌شان اتفاقیست، اما ویژگی‌ها و مشخصه‌های ذاتی از بین نمی‌رود، این دسته از پدیده‌ها تعاریفی جامع و مانع ارائه می‌دهند؛ در این دیدگاه لغات و پدیده‌ها معنا و هویت ثابتی دارند. در مقابلِ این دسته غیرذات‌گرایان قرار دارند که برای مفاهیم، اشیاء، ارزش‌ها و گزاره‌ها هستیِ عام و ثابتی در نظر نمی‌گیرند. زبان، فرهنگ و گفتمان‌های مختلف است که هویت و معنای متفاوت و سیالی برای مفاهیم و پدیده‌ها ایجاد می‌کند. غیرذات‌گرایان معتقدند که حقیقت‌های عام و جهان‌شمول وجود ندارد، نه اینکه اصلاً حقیقتی وجود ندارد. دکارت، لاک، روسو، کانت، هگل، فرانکفورتی‌ها، و پوپر نمونه‌هایی از ذات‌گرایان‌اند. و در مقابل، کوهن، فایرابند، ویتگنشتاین، نیچه، و پست‌مدرنیست‌ها نمونه‌هایی از غیرذات‌گرایان‌اند. چیزی که گفته شد فصل اول و دوم کتاب و ابزاری بود که با آن بخش سوم، یعنی بررسی روشنفکران ایرانی، تقسیم‌بندی می‌شود. تصویری از این تقسیم‌بندی را در ادامه می‌آورم.
1.	روشنفکران ذات‌گرا به مدرنیته
-	ذات‌گرایان مخالفِ مدرنیته، مانند فردید، شایگان، داوری و نصر
-	ذات‌گرایان موافقِ مدرنیته، راست‌ها مانند آخوندزاده، ملکم‌خان، طالبوف، آدمیت، و چپ‌ها مانند میرزا آقاخان کرمانی، مصطفی رحیمی و احسان طبری.
2.	روشنفکران غیرذات‌گرا به مدرنیته
2.1.	پارادایم اسلام
-	پارادایم اسلامی ذات‌گرا. راست‌گرایان (آزادی‌گرایان) مانند اسدآبادی، بازرگان، سروش، دموگراسی دینی
-	پارادایم اسلام چپ‌گرا (عدالت‌گرایان). مانند شریعتی
-	پارادایم اسلام فقهی (مصلحت‌گرا)، مانند بهشتی و مطهری.
2.2.	پارادایم بومی‌گرایی، مانند آل‌احمد، جواد طباطبایی
2.3.	پارادایم چپ‌گرایی، مانند خلیل ملکی و مصطفی شجاعیان
بخش چهارم نتیجه‌گیری کتاب است. علاوه‌بر خلاصه‌ای از کتاب‌ها، برخی نکات تکمیلی را باز می‌کند تا دسته‌بندی‌هایش را از برخی انتقادها رها کند.
        

6

          نویسنده‌ای عرب روشنفکران عرب را در سه دسته تقسیم کرده است، دستۀ اول، سنت‌گرایان یا محافظه‌کاران، دسته‌ای نگرشی منفی نسبت به تمدن غرب و نوآوری‌های آن دارند؛ دستۀ دوم نوگرایان، که نگرشی مثبت به تمدن غرب دارند و خواهانِ غربی‌شدن کامل هستند، و بالاخره دستۀ سوم، نوگرایان اسلامی یا اصلاح‌طلبان، که بین دو دستۀ قبل قرار می‌گیرند. این دسته با حفظِ بخشی از سنت خود خواهان پذیرش بخشی هم از مولفه‌های تمدن غرب هستند. بیشتر تقسیم‌بندی‌هایی که در ایران به کار می‌بریم پیروِ این الگو هستند و روشنفکران ایرانی را می‌توان بر اساس رد کامل، پذیرش کامل یا پذیرشِ مشروط مدرنیته در سه گروه اصلی قرار داد.
هدفِ کتاب، چنانکه از نامش پیداست، ارائۀ گونه‌شناسی‌ای از روشنفکران ایرانی است. تلاش شده تا جای ممکن ضعف‌های کمتری نسبت به گونه‌شناسی‌های دیگر داشته باشد تا در نتیجه بتوان با آن امکان گفت‌وگو بین روشنفکران و اندیشمندان را بالا ببرد، تجربۀ روشنفکران پیشین را منتقل کند و پیامدِ نظرات روشنفکران را در سطح اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهد. به بیان دیگر نویسنده افکار و ایده‌ها را مقایسه کرده است.
یکی از مهمترین تعاریف واژه روشنفکر از ایمانوئل کانت است. در این تعریفِ پذیرفته‌شده توسط پژوهشگران روشنفکری محصول دوران مدرن است. روشنفکر با خردِ خود بنیاد و با الگو قرار دادن شک و انتقاد به محیط اطراف خود نگاه می‌کند. ادوارد سعید روشنفکر را انسانی گیتی‌باور می‌داند که باورهای مذهبی و ایدئولوژیک را در داوری‌هایش دخالت نمی‌دهد، هدف روشنفکر ترفیع و ترقیِ آزادی و معرفت آدمی است. فوکو معتقد است روشنفکر باید در حوزۀ تخصصیِ خود فعالیت داشته باشد و نباید نسخه‌های کلی را ارائه دهد. نقش روشنفکر این نیست که خود را جلوتر یا در بیرون قرار دهد تا به این طریق حقیقت ناگفته را بیان کند و در عوض روشنفکر باید با اشکال گوناگون قدرت مبارزه کند. به نظر الوین گلدنر روشنفکران در حوزه‌های خاص و برای مخاطبان خاص صحبت می‌کنند روشنفکران جزو گروهی هستند که فرهنگی گفتمان انتقادی را در حوزه کارشان می‌سازند. گرامشی روشنفکران را به دو گروه روشنفکران سنتی و روشنفکران ارگانیک تقسیم می‌کند. روشنفکرانِ سنتی مشاغل ثابت و قدیمی جامعه را اشغال کرده‌اند و کارشان از نسلی به نسل دیگر تداوم می‌یابد، مانند آموزگاران، روحانیون، پزشکان و... . روشنفکران ارگانیک به طور سازمان یافته همراه با یک طبقه در جریان نبرد طبقاتی وارد شده و هدف آن‌ها کسب قدرت است. مثلاً کارفرمای سرمایه‌داری که در کنارِ خود تکنسینِ صنعتی، متخصصِ اقتصاد، سازمان‌دهندۀ فرهنگ و... را پدید می‌آورد.
اما کتاب، در آخر، یک تعریف جامع را ارائه می‌دهد. روشنفکر کسی است که با استفاده از خرد انتقادی به نقد موضوعات اساسی جامعه خود بخصوص در عرصه فرهنگ و سیاست می‌پردازد. او با معیار قرار دادن خرد انتقادی موضع‌گیری‌اش را نسبت به مدرنیته و پیامدهای آن بیان می‌کند. از نظر نویسنده نقد فرهنگ و نقد قدرت از ضروریات کار روشنفکری است و البته اولویت کار روشنفکری با نقد فرهنگی است.
کتاب بعد از بیان تاریخچه و تعریفی از روشنفکری در بخش دوم باعنوان «فیلسوفان» نظرات و دیدگاه‌های فیلسوفان مبنی بر رویکرد ذات‌گرایانه به مدرنیته و رویکرد غیر‌ذات‌گرایانه به مدرنیته را به تفصیل توضیح می‌دهد. هرچند فلاسفه عصر روشنگری بیشتر به مدرنیته، و اندیشمندان علوم انسانی بیشتر به مدرنیزاسیون پرداخته‌اند، اما هر دو گروه درک و تفسیری ذات‌گرایانه از مدرنیته داشته اند و مدرنیته برای‌شان پروژه‌ای عام و جهانشمول است که کلیت خود را دارد.
        

1