باید خوش شانس باشید که در کودکی رمان های «آسترید لیدنگرن» را می خوانید. چون بعدها توی لحظه های سخت زندگی قهرمان هایش به کمکتان می آیند. این خانم سوئدی، نود و پنج سال زندگی کرد و ده ها کتاب برای بچه ها نوشت. رونیا، دختر یک راهزن، برادر شیردل، سرزمین ور و کتاب های دیگری که خوانندگان بعد از خواندنشان زیر لب می گویند: «خانم لیدنگرن! متشکریم که توی دنیای ما زندگی کردی و نوشتی!»
وقتی که از زندگی توی آپارتمان های قوطی کبریتی خسته شوی. کارلسون از پنجره ی اتاقت می آید تو، تو را سوار پشتش می کند و با هم پرواز می کنید. کارلسون همین جاست، پشت لوله بخاری روی پشت بام قایم شده. می خواهد برود تلوزیون و مشهور شود. اما دردسرهای تازه ای توی راه است. دردسرهایی که حسابی اریک را می خنداند. اما اهالی شهر را به وحشت می اندازد. قرار است کارلسون یک شبح بازی اساسی راه بیندازد!