کتاب جهانی شادی
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشدمرا قولیست با جانان که جانان جان من باشدبه خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطانکه تا تختست و تا بختست او سلطان من باشداگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستموگر من دست خود خستم همو درمان من باشدچه زهره دارد اندیشه که گرد شهر من گرددکی قصد ملک من دارد چو او خاقان من باشد