ضامن آهو: زمزمه های توسل

ضامن آهو: زمزمه های توسل

ضامن آهو: زمزمه های توسل

محمدرضا زائری و 1 نفر دیگر
0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

این کتابچه شامل سروده ها و نوشته هایی در وصف اهل بیت (ع) است که در قالب آزاد و نثر ادبی به طبع رسیده است.

یادداشت‌های مرتبط به ضامن آهو: زمزمه های توسل

          اول بگویم که چون من زیاد شعر نخوانده‌ام درک درستی هم ازش ندارم. برای همین نمی‌توانم نظر خوبی در مورد این کتاب بنویسم. ولی از چند جای آن خوشم آمده که صحبت می‌کنم.
در شعر اول «صفای حرم» شاعر از آرزو و اشتیاق خود که پابوسی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام است سخن گفته. این شعر خیلی به دلم نشست زیرا سال‌های زیادی هست که توفیق زیارت از من گرفته شده.
«دلم پر می‌زند در هوای حرمت / و در هوای صفای آن حریم / و قراری که به جان‌های خسته می‌دهی / و باران رحمتی که گل‌های پژمرده را طراوت می‌بخشد / و زمین مرده را زنده می‌کند. / و می‌میرم برای یک زیارت / که بیایم و بایستم / چوبه‌ی دری را ببوسم / که مشتاقان شیفته را به آستان تو می‌رساند / و گمشدگان را به خویشتن. / و به خاک بیفتم و داخل شوم و چون لطافت جود و عظمت وجود تو را ببینم / با حالی که دیگر خود ندانم و نفهمم، دست بر سینه بگذارم / و اگر سیلاب اشک مهلتم دهد / زبان بگشایم / و با در و دیوار زمزمه کنم: / «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا»»
شعر دیگری که برایم خیلی جالب و زیبا بود شعر «هفت یاسین بر دلسفره‌ی زیارت آسمان هشتم» است که شاعر به زیبایی گذر سال و رفتن زمستان و آمدن عید را وصف می‌کند و آن را با امام پیوند می‌زند و به جای سخن گفتن از هفت سین از هفت یاسین می‌گوید:
«ای امام مهر و رأفت! / در سرزمین دلم / خورشید یاد تو شب را روز می‌کند و در افق جانم / سال هجر و دوری به شمس روی تو پایان می‌یابد. / بهار مکرر زمستان دلم / سلام دوباره است / و نوروز دگر / عید دیدار تو / اینک که بر دل سفره‌ی زیارتت / هفت یاسین معنا چیده‌ام / قرآن نگاه مهرورزت را بگشای / تا در شکوه هلهله‌ی کروبیان زمزمه کنم: / «یا مقلب القلوب» ... / 
در شعر «نقطه‌ای در صفحه هستی» آقای محمدرضا زائری نویسنده کتاب به این اشاره می‌کند که باید نسبت زمان و مکان را مد نظر داشت. ایشان مثال «بریر بن خضیر» را می‌آورند و می‌گویند که اگر جناب بریر در یک زمان دیگر از غیر از محرم سال 61 هجری در کربلا قرار می‌گرفت یا اگر در آن ایام در یک مکان دیگر مثل کعبه یا جایی دیگر بود سرنوشتی دیگر به سراغ ایشان می‌آمد. اما تقدیر و اراده‌ی الهی آن نقطه (بریر) را در میان خطوط زمان و مکان جایی قرار داد که سعادت و نیکبختی دنیا و آخرت را برای او رقم زد.
بعد از این مقدمه می‌فهمیم که نویسنده در زمانی خاص در مکانی خاص قرار دارد. یعنی در ماه ضیافت و مهمانی خدا (رمضان) به پابوسی حجت خدا رفته است. «در رسمی‌ترین و آشکارترین جلوه‌ی عبادت و بندگی به پیشگاه خالق هستی سر فرود می‌آوریم / و در سبزترین و دل‌نشین‌ترین اوقات روزگار / بر خاکی قدم می‌گذاریم که بوی ولایت و امامت می‌دهد.»
نکته دیگری که می‌توانم بگویم این است که در این کتاب یک شعر در مقام حضرت امام جواد علیه السلام و یک شعر هم در مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها آمده است.

امین پازوکی
        

1