خر، سلطان جنگل: داستان نوجوان
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
مرد با خورجینی که بر دوش داشت وارد جنگل شد، با ترس اطرافش را پایید و با احتیاط قدم به جلو گذاشت. تکان خوردن بوته ای توجهش را جلب کرد و ایستاد، ناگهان خرگوشی از لای بوته ها بیرون پرید و جلوی مرد قرار گرفت. خرگوش در حالی که با پا صورتش را می مالید از مرد پرسید: اینجا کاری دارید؟ مرد روستایی در پاسخ گفت: بله دنبال خرم می گردم و... .