پروانه بر ناقوس، سرباز شال بلند، از درون به برون، گره ای در تار و پود یک نقش

پروانه بر ناقوس، سرباز شال بلند، از درون به برون، گره ای در تار و پود یک نقش

پروانه بر ناقوس، سرباز شال بلند، از درون به برون، گره ای در تار و پود یک نقش

ترانه برومند و 3 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در نمایش نامة «پروانه بر ناقوس» ایوان و ادنا پس از ازدواج با یک دیگر صاحب فرزندی نمی شوند. آن دو «ادریس» را به فرزندی می پذیرند. ایوان که جهود است، روزی در گفت وگو با ادریس از ترس از مرگ سخن می گوید. ادریس در پاسخ می گوید: «ترس نداره من یه شب خواب دیدم که یه پروانه چرخید و چرخید و اومد نشست رو شونه هام. خواستم بگیرمش که گفت: تو نباید منو بگیری من خودم تو رو می گیرم بعد پرید و رفت». ادریس در ادامه از تعبیر این خواب می گوید که شاید آن پروانة مرگ بوده است. ادریس پس از چندی در حملة رژیم بعث به آبادان مجروح می شود و هنگامی که بدنش خونین شده، جراحت خود را از ایوان پنهان می کند. اما ایوان با باز کردن دکمه های کت ادریس به جراحت او پی می برد. ادریس در این لحظه می گوید: «حالا می تونم خوب بخوابم و مدام خواب ببینم. خواب پروانه هایی رو ببینم که می آن و می ریزن تو جیبام و دلم می خواد این همه قشنگی رو قایم کنم از همة دنیا». این مجموعه حاوی چهار نمایش نامة برگزیدة بیست و هفتمین جشنوارة بین المللی تئاتر فجر است. عناوین و نویسندگان این نمایش نامه ها عبارت است از: «پروانه بر ناقوس/ فارس باقری»، «سرباز شال بلند/ علیرضا حنیفی»، «از درون به برون/ محمود ناظری»؛ و «گره ای در تار و پود یک نقش/ ترانه برومند».