نگارنده کتاب حاضر را پس از مصاحبه با بوش ـ رئیس جمهورـ آمریکا و نزدیکان وی درباره ی طرح حمله به عراق پس از 11 سپتامبر، نیز حملات تروریستی و جنگ افغانستان به صورت رمان واره ای، حکایت کرده است. در مقدمه ی کتاب، گفت و گوی بوش با رامسفلد ـ وزیر دفاع آمریکا ـ آمده است. در این بخش، رئیس جمهور از "رامسفلد"، درباره ی نقشه ی جنگ با عراق پس از حادثه ی 11 سپتامبر، نظرخواهی می کند و وی روند طرح نقشه ی جنگ را بسیار پیچیده و وقت گیر می داند. هم چنین "بوش" می گوید: "از تامی فرانک" بخواهیم بررسی کند که با برکنار کردن "صدام حسین" در صورت اجبار برای حفاظت از آمریکا به چه چیزی نیاز داریم؟ و می خواهد این مساله محسوس نباشد. زیرا این امر باعث اضطراب عظیم جهانی و تفکر ملی می شد و مردم این احساس را داشتند که این جنگ به دنبال تصمیم افغانستان، گرفته شده است. دستور "بوش"، برای حمله ی نظامی به افغانستان، در پاسخ به حادثه ی 11 سپتامبر بود. در همان زمان، "بوش"، اظهار داشت که او می دانست به حرکت وا داشتن "رامسفلد" برای نقشه های عراق می تواند اولین گام برای شرکت ملت در جنگ با "صدام حسین" باشد. در حقیقت، رئیس جمهور، دو سیاست را با هم دنبال می کرد. او برای جنگ، نقشه می کشید و سیاستی را اجرا می کرد که هدفش جلوگیری از جنگ بود. در نوامبر 2001، پس از حادثه ی 11 سپتامبر، سیاه زخم مهلک که با پست به فلوریدا، نیویورک و واشنگتن فرستاده شد، پنج نفر را کشت، اما حمله ی مشترک نیروهای نظامی و شبه نظامی سیا (CIA) به رژیم طالبان و تروریست های القاعده در افغانستان با موفقیت مواجه شد و پس از آن نقشه ی جنگ عراق، نقشه ی 1003 - OP، حدود 200 صفحه به همراه 20 صفحه ی الحاقی که شامل 600 صفحه ی دیگر درباره ی لجستیک، اطلاعات، عملیات نظامی هوایی، زمینی و دریایی می شد، طراحی شد. بر طبق این نقشه پنج ماه، طول می کشید که ایالات متحده، نیروی پانصدهزار نفری خود را قبل از شروع عملیات نظامی به خاورمیانه ببرد.