انسان سدة بیستم به دلایلی، سعی دارد از وضعیت ناگوار و یا به دلیل نابودی خود از دست تبلیغات رسانه های گروهی که جهان بینی و روش زندگی او را احاطه کرده اند، بگریزد. انسان تغییر را نه تنها امری حتمی، بلکه در درازمدت مطلوب نیز می داند. بیش تر انسان شناسان نیز تغییر را نه تنها در زندگی انسان غربی بلکه در همه جای دنیا همیشگی می دانند. آنها بیش تر به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی تکیه دارند و کسانی چون: کارل مارکس، اسپنسر، تایلر و... از طرف داران آن هستند. هرچندکه روش های سازوکاری آنها نظیر: تکامل زیستی، تکیه بر نظام سرمایه داری، تکیه بر عامل ازدیاد جمعیت و... با هم متفاوت است، اما هدف همگی آنها مطالعة تغییرات ایجادشده بوده است. کتاب حاضر، مقدمه ای بر تحلیل رویکردهای اصلی انسان شناختی به منظور مطالعة تغییرات اجتماعی ـ فرهنگی است. در این کتاب، نظریه های مطرح در این حوزه معرفی و تشریح شده است. هم چنین این مبحث با رویکردی تاریخی و روانی ـ فرهنگی نیز مورد تحلیل قرار داده شده است.