عشق واقعی: مجموعه داستان کوتاه جهان
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
زیرا فقط همراه دختر است که می تواند زیبایی را در نهایت آن احساس کند. در بیرون چراغ ها را روشن کرده بودند. مردم از کتابخانه می رفتند. دختر تکان نمی خورد و عیسابکف منتظر بود. وقتی دختر شروع به جمع کردن وسایلش کرد او نیز یادداشت هایش را به سرعت در کیفش جای داد، نمی توانست بر ضربان قلبش حاکم باشد. سرانجام صدای تق تق پاشنه ها را روی پله ها شنید و در روشنایی مات چراغ، دختر، زیبا و سبک، مانتوی کوتاه بر تن، ظاهر شد. دختر بی آنکه حرفی بزند گذشت. عیسا بکف با صدایی لرزان او را صدا زد: خانم...!