حاجی لک لک و خانه گردن دراز
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستان های تخیلی برای گروه سنی «ب» است. در این داستان می خوانیم: نزدیک جنگل قصه ما یک دریاچه بود، آبی آبی، ماهی ها توی آن شنا می کردند. یک لک لک قشنگ هم همان نزدیکی ها زندگی می کرد. لک لک پا بلند گردن درازی که همه حاجی لک لک صدایش می کردند. بعضی وقت ها که دلش می گرفت، می آمد کنار دریاچه با ماهی ها حرف می زد، بازی می کرد و بعضی وقت ها که خیلی گرسنه می شد، یک قورباغه شکار می کرد و می خورد. روزی از روزها یک کبوتر سفید برایش پیغام آورد که خاله گردن دراز او را به مهمانی دعوت کرده است.