اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی (به زبان ترکی استانبولی)

اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی (به زبان ترکی استانبولی)

اسلام و تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی (به زبان ترکی استانبولی)

حسین بستان و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

این کتاب با بهره گیری از رهیافت فقهی و فلسفی به بررسی دیدگاه اسلام درباره تفاوت های جنسیتی در نهادهای اجتماعی (خانواده، دین، آموزش و پرورش، اقتصاد، سیاست، حقوق و ...) پرداخته است. نویسنده کوشیده است با تکیه بر تحلیل های علمی، به ویژه روان شناختی و جامعه شناختی، مواردی را که اسلام قائل به تفاوت در مورد زن و مرد شده است تشخیص داده و سپس آنها را تحلیل و توجیه نماید. کتاب، شامل دو بخش کلی تفاوت های جنسیتی در خانواده و اجتماع به ارائه نظر می پردازد. بخش تفاوت های جنسی در خانواده شامل 3 فصل است که در فصل اول بخش خانواده که با عنوان همسرگزینی و ازدواج در کتاب درج شده، نویسنده به برررسی شبهات رایج در خصوص نظر اسلام درباره سن ازدواج، پیشنهاد ازدواج، حق همسر، مهریه و تفاوت های میان زن و مرد در این مسائل می پردازد. مسئله دیگری که نویسنده به بررسی آن می پردازد، کارکردهای مراقبتی و حمایتی خانواده است یکی از کارکردهای خانواده، ارضای نیاز جنسی زن و مرد است. تبیین علت تفاوت حقوق جنسی، تأیید حق چندهمسری مردان توسط اسلام و یا حق کتک زدن زن توسط مرد در صورت ترک طاعت زن و پرداختن به ابعاد گوناگون این مسائل به لحاظ جامعه شناسی و روان شناسی از جمله مباحث مطروحه در فصل سوم کتاب است. بخش دوم کتاب یعنی تفاوت های جنسیتی در اجتماع، دین را به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد تفاوت و تبعیض بین زن و مرد در عرصه های فردی و اجتماعی معرفی می کند. باورهای دینی مانند جنسیت خداوند، منشأ آفرینش زن، هدف آفرینش زن، گناه نخستین، انسان آرمانی دینی و سلوک معنوی از مسائلی است که به آنها پرداخته شده است. مؤلف کوشیده است دین به معنای دورکهیمی آن یعنی دین به مثابه تجربه عرفانی یا سلوک شخصی را با دین در معنای اسلامی آن مقایسه و منشأ تفاوت ها و تبعیض های ایجاد شده توسط نهاد دین را تبیین و توجیه نماید. از نظر مؤلف، نکته اساسی آن است که تمایزگذاری جنسیتی اسلام در مناسک عبادی جمعی بر مصالح اجتماعی خاص استوار است که با مسئله نابرابری جنسیتی، کاملاً بی ارتباطند. فصل پنجم کتاب با توجه به دیدگاه فمینیست ها که نابرابری جنسی در حوزه آموزش و پرورش را از بنیادی ترین و تأثیرگذارترین انواع نابرابری جنسی دانسته اند، به بررسی این موضوع از منظر اسلام پرداخته است. نکته جالب توجه این بخش پرداختن به آموزش و پرورش اخلاقی از منظر فمینیست ها و اسلام است. موضع اسلام نسبت به اشتغال زنان و انگیزه های آنان از ورود به بازار کار، موانع اشتغال زنان و انگیزه های آنان از ورود به بازار کار، موانع اشتغال زنان، تبعیض جنسی در محیط کار، کار خانگی و دارایی زن محورهای اصلی مباحث فصل ششم کتاب است. مسئله تفاوت زن و مرد در سهم الارث و دیه نیز از مسائلی است که در این بخش مورد مداقه قرار گرفته است. نظر اسلام در مورد ولایت زنان و مشارکت سیاسی آنان در فصل هفتم کتاب بررسی شده است. مسئله رهبری زنان در متون فقهی ذیل عنوان "ولایت عامه" یا "امارت" مطرح شده است. پرسش فقهی که نویسنده سعی می کند به پاسخ آن بپردازد این است که کدام یک از مناصب سیاسی در دوران معاصر مصداق ولایت و امارت قرار می گیرند تا ممنوعیت شرعی آن را برای زنان نتیجه بگیریم؟ فصل هشتم این مجموعه به بررسی نگرش اسلام به حضور زنان در نهادهای حقوقی می پردازد. اولین مسئله مورد بررسی، سن بلوغ به عنوان نحوه آغاز مسئولیت های دینی قانونی و تفاوت آن بین دختر و پسر است. فصل پایانی کتاب در خصوص نظر اسلام نسبت به جنگ و بهداشت و درمان و جایگاه زنان در این دو نهاد اجتماعی است. در پایان، نویسنده با نتیجه گیری از مباحث به دسته بندی دلایل خود پرداخته است.