ماندنی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
این داستان شرح زندگی جوانی است که "یزدان" نام دارد. او یکی از خدمه های "سرهنگ" بوده که به همت وی مراقب تحصیل و ترقی را می پیماید و در عین حال، به نوه سرهنگ ـ آرزو ـ علاقه مند می شود، اما پس از حوادث مختلف، به زندان می افتد و عاقبت، بی گناه، به پای دار اعدام می رود.