معرفی کتاب The Bookshop Woman اثر Nanako Hanada مترجم Cat Anderson

The Bookshop Woman

The Bookshop Woman

Nanako Hanada و 1 نفر دیگر
2.7
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

ناشر
Brazen
شابک
9781914240775
تعداد صفحات
204
تاریخ انتشار
1403/3/18

توضیحات

        A love story to climbing all the way down a book's rope, free diving to its bottom, and then resurfacing at its close, ready to breathe a different kind of air.Nanako Hanada's life is in crisis. Recently separated from her husband, living in youth hostels and internet cafes, her work is going no better. Book sales at the eccentric Village Vanguard bookstore in Tokyo, which Nanako manages, are dwindling. Fallen out of love in all aspects of her life, Nanako realises how narrow her life has become, with no friends outside of her colleagues, and no hobbies apart from reading and arranging books.That's when Nanako, in a bid to inject some excitement into her life, joins a meet-up site where people meet for 30-minute bursts to find romance, build a network, or just share ideas. She describes herself as a sexy bookseller who will give you a personalised book recommendation. In the year that follows, Nanako meets an eclectic range of strangers, some of whom wanted more than just a book, others she became real friends with.Written with a subtle but sharp sense of humour, The Bookshop Woman is a heart-warming book about a bookseller's self-discovery. It offers a glimpse into bookselling in Japan and the quirky side of Tokyo and its people. Books, once again, offer inspiration and serve as channels for human communication.
      

یادداشت‌ها

Soli

Soli

1404/4/16

          سه و نیم.
اولین کتاب صوتی انگلیسی باکیفیتی که شنیدم.
خیلی داستان جالبی بود راستش. در واقع احتمالا ایده اولیه اون سایت بود که من رو خیلی جذب کرد. در طی داستان مدام فکر می‌کردم که اگر من بودم در این موقعیت‌ها چه کار می‌کردم؟
یک چیزی که برای من خیلی جالب توجهه، اینه که چه‌طور افرادِ گروه‌های خاصْ اجتماع‌های کوچک خودشون رو دارن که یک آدم عادی حتی از وجودشون خبر نداره. مثلا یک آقایی بود توی این کتاب که عاشق آزمون انگلیسی تویک (اگر انگلیسی بنویسم به‌هم می‌خوره) بود و هر وقت برگزار می‌شد توش شرکت می‌کرد و می‌گفت ما خودمون یک گروهیم. کلا خیلی برام جالبه که وقتی وارد این اجتماع‌ها می‌شی، می‌بینی که زبان خاص خودشون رو دارن و لطیفه‌های خودشون و همه‌چیز.
نکته جالب دیگه، گستردگی مطالعه‌ی نویسنده و شخصیت اصلی بود. من همیشه فکر می‌کردم که خیلی کتاب‌خوان قهاری هستم و خفنم خفنم خفنم خفنم، ولی مخصوصا این اواخر که یه کم بیشتر وارد فضای کتاب شده‌م، می‌بینم که چه‌قدر حوزه‌های مطالعه‌م محدود بوده و تو همون حوزه‌های محدود هم چه کتاب‌های کمی خونده‌م. شاید لزومی نداشته باشه که همه‌ی ما مثل ناناکو در هزار جور ژانر و گونه‌ی مختلف کتاب‌ خونده باشیم و حرفی برای زدن داشته باشیم، همه‌مون که کتاب‌فروش نیستیم؛ ولی این‌که مثل من این‌قدر محدود باشیم هم به نظرم خوب نیست.
یک ایراد کتاب به نظر من این بود که گاهی یک سری مطالب خیلی تکرار می‌شدن. یعنی یک ایده‌، یک عقیده یا حتی یک جمله چندین بار در یک مدت کوتاه می‌اومد و می‌خواستم به نویسنده بگم که باشه بابا، فهمیدم، بریم جلو.
در کل کتابی جالب و تجربه‌ای جدید بود. خوشم اومد.
        

0

Soli

Soli

1404/4/16

          سه و نیم.
اولین کتاب صوتی انگلیسی باکیفیتی که شنیدم.
خیلی داستان جالبی بود راستش. در واقع احتمالا ایده اولیه اون سایت بود که من رو خیلی جذب کرد. در طی داستان مدام فکر می‌کردم که اگر من بودم در این موقعیت‌ها چه کار می‌کردم؟
یک چیزی که برای من خیلی جالب توجهه، اینه که چه‌طور افرادِ گروه‌های خاصْ اجتماع‌های کوچک خودشون رو دارن که یک آدم عادی حتی از وجودشون خبر نداره. مثلا یک آقایی بود توی این کتاب که عاشق آزمون انگلیسی تویک (اگر انگلیسی بنویسم به‌هم می‌خوره) بود و هر وقت برگزار می‌شد توش شرکت می‌کرد و می‌گفت ما خودمون یک گروهیم. کلا خیلی برام جالبه که وقتی وارد این اجتماع‌ها می‌شی، می‌بینی که زبان خاص خودشون رو دارن و لطیفه‌های خودشون و همه‌چیز.
نکته جالب دیگه، گستردگی مطالعه‌ی نویسنده و شخصیت اصلی بود. من همیشه فکر می‌کردم که خیلی کتاب‌خوان قهاری هستم و خفنم خفنم خفنم خفنم، ولی مخصوصا این اواخر که یه کم بیشتر وارد فضای کتاب شده‌م، می‌بینم که چه‌قدر حوزه‌های مطالعه‌م محدود بوده و تو همون حوزه‌های محدود هم چه کتاب‌های کمی خونده‌م. شاید لزومی نداشته باشه که همه‌ی ما مثل ناناکو در هزار جور ژانر و گونه‌ی مختلف کتاب‌ خونده باشیم و حرفی برای زدن داشته باشیم، همه‌مون که کتاب‌فروش نیستیم؛ ولی این‌که مثل من این‌قدر محدود باشیم هم به نظرم خوب نیست.
یک ایراد کتاب به نظر من این بود که گاهی یک سری مطالب خیلی تکرار می‌شدن. یعنی یک ایده‌، یک عقیده یا حتی یک جمله چندین بار در یک مدت کوتاه می‌اومد و می‌خواستم به نویسنده بگم که باشه بابا، فهمیدم، بریم جلو.
در کل کتابی جالب و تجربه‌ای جدید بود. خوشم اومد.
        

0