معرفی کتاب ازدواج اجباری هرگز اثر منیره رحمان شناس
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
«لیلی» عادت داشت خاطراتش را در دفتری یادداشت کند. او و پسرعمویش، علی را از کودکی به نام هم نشان کرده بودند، اما آنها مثل خواهر و برادر همدیگر را دوست داشتند نه عاشقانه. آزمایش ازدواج معلوم کرد که آنها نمی توانند با هم ازدواج کنند. علی به دوست لیلی فاطمه دل بسته شده و با او ازدواج کرد. لیلی هم به دانشگاه می رفت و طی دوران تحصیل استاد دانشگاه او، محمد پناهی دلبستة او شد و با هم ازدواج کردند، اما محمد؛ چون از گذشتة لیلی باخبر بود سوء ظن و تعصب خاصی به روابط لیلی و علی داشت. به همین خاطر بعد از ازدواج روابط آنها با علی و فاطمه خیلی کمرنگ شد. چند سال بعد لیلی که حالا دبیر شده بود، دوقلو حامله شد. موقع وضع حمل یک ماه به خانة مادرش رفت و پس از بازگشت متوجه شد اخلاق محمد خیلی تغییر کرده است. محمد دفتر خاطرات لیلی را خوانده بود و به عشق واقعی او به خودش پی برده و قسم خورده بود که گذشته را جبران کند.