معرفی کتاب دموکراسی پوتین: ایدئولوژی، افسانه و خشونت در قرن بیست و یکم اثر کیت سی. لنگدون مترجم سودابه قیصری

دموکراسی پوتین: ایدئولوژی، افسانه و خشونت در قرن بیست و یکم

دموکراسی پوتین: ایدئولوژی، افسانه و خشونت در قرن بیست و یکم

کیت سی. لنگدون و 1 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

3

شابک
9786002537430
تعداد صفحات
352
تاریخ انتشار
1400/5/25

توضیحات

کتاب دموکراسی پوتین: ایدئولوژی، افسانه و خشونت در قرن بیست و یکم، نویسنده کیت سی. لنگدون.

یادداشت‌ها

          «دموکراسیِ پوتین» حاصل پژوهش خانم کیت سی. لانگدن و ولادیمیر تیسمانانو بر خلاف بسیاری از پژوهش‌های انجام‌شده درباره‌ی روسیه‌ی اخیر که بیش‌تر شخصیت پوتین را مورد بررسی قرار داده است، شخص پوتین را ظرفی ایدئولوژیک در نظر می‌گیرد که به واسطه‌ی یک‌سری باورهای فرهنگیِ عمیقا ریشه‌دار در بومگاه روسیه شکل گرفته و این واقعیت را نشان می‌دهد که مشکلات روسیه به رهبری پوتین محدود نمی‌شود. 
نویسندگان این کتاب با رویکرد معمولِ مرتبط با «پدیده‌ی پوتین» موافق نیستند و ترجیح می‌دهند از واژه‌ی «پوتینیسم» در کتاب‌شان استفاده کنند. آن‌ها به جای تمرکز بر شخص پوتین و برآمدنش از گم‌نامی و ابهام، از او تمرکززدایی کرده و در عوض بر واکنش عمومی، تحرک اجتماعی و روندهای تاریخی‌ای که خودِ پوتین تسلیم آن‌ها شده، تمرکز کرده‌اند. استدلال آن‌ها از پیش گرفتن این روش این است که «شهروندان روس به طرزی غریب مداوما تایید خود را نثار پوتین می‌کنند، حتی وقتی آزادی‌های‌شان را محدود و اقتصادشان را راکد می‌کند و دوستان و عزیزان‌شان را به جنگ می‌فرستد تا زندگی‌شان را بالقوه برای تجاوزات غیرضروری بین‌المللی ایثار کنند. به همین دلیل پوتینیسم بیش از هر زمانی قابل توجه است، به عبارت دیگر، عناصر فرهنگی و اجتماعی پیرامون موفقیت پوتین بیش از دستاوردها یا شخصیت واقعی خودش اهمیت دارند.»
نویسندگان این کتاب اصرار دارند که برتری دموکراتیک و حقوق بشر زمینه‌ای کافی برای تجزیه و تحلیل یا پیکار با پوتینیسم و هوادارانش نیست. به عقیهده‌ی آنان، افرادی که باور دارند پوتین مانع رسیدن روسیه به لیبرال دموکراسی است و از این رو فقط پوتین و کرملین را هدف قرار می‌دهند، خیلی بسته فکر می‌کنند؛ چراکه اگر مردم او را به عنوان نماینده‌ی انتخابی خود برنمی‌گزیدند، آن هم دو بار پشت سر هم، پوتین نمی‌توانست روسیه را از لیبرال دموکراسی محروم کند...
البته این پژوهش به هیچ وجه قصد تبرئه‌ی پوتین را از هر گناهی ندارد، اما تاکید می‌کند که پوتین تنها مانعِ جامعه‌ی مدنی آزاد در روسیه نیست، بلکه یک بخش ایدئولوژیک کلیدی در پوتینیسم نقش دارد که پوتین هم تکثیرکننده‌ی آن است هم محصول آن.

مسلمانان در روسیه‌ی پوتین
در بخشی از این کتاب نویسندگان وضعیت مهاجران را در روسیه‌ی تحت حاکمیت پوتین مورد بررسی قرار داده‌اند، بخشی از این جامعه طبیعتا مسلمانان‌اند. آنان وضعیت مسلمانان در روسیه‌ی کنونی را این‌طور تشریح کرده‌اند:
مسلمانان نیز در روسیه جمعیت زیادی را تشکیل می‌دهند و این بیش از هر چیز نژادپرستان را آزار می‌دهد. در واقع، مطالعات جمعیت‌شناختی پیش‌بینی می‌کنند که با درصد کنونی مهاجرت تا ۲۰۲۰، مسلمانان ۲۰ درصد جمعیت روسیه را تشکیل دهند. این ارقام می‌توانند نشانه‌ای از رواداری دانسته شوند، در عین حال می‌توانند فریب‌دهنده هم باشند. هم‌چنین اظهارات رسمی کرملین، به ویژه آن‌هایی که مدعی احترام به چهار مذهب سنتی ارتدوکس، بودیسم، یهودیت و اسلام هستند نیز اغفال‌کننده‌اند. البته اظهارات و ارقام برای تضمین رفتار موقرانه کافی نیستند. در روسیه، شرایط واقعی زندگی و رفتار با مهاجران در ابهام قرار دارد.
[...] سرویس مهاجرت فدرال روسیه فقط به طور ضمنی از مسلمانان استقبال می‌کند زیرا می‌داند که کشور به کارگر نیازد دارد. در واقعیت، سرویس‌های امنیتی روسیه بیش از هر زمانی به جوامع مسلمان سخت می‌گیرد. در تلاش برای جلوگیری از گسترش تروریسم اسلامی در روسیه، سازمان‌های مسلمانان و مسئولان مذهبی باید ثبت و از سوی دولت تایید شوند. اما اغلب مواقع کسانی تایید می‌شوند که یا آموزش ضعیفی در زمینه‌ی ایمان مسلمانان دارند یا در عقیده‌ی خود ثابت‌قدم نیستند. بسیاری از آن‌ها الکل می‌نوشند، سیگار می‌کشند و گوشت خوک می‌خورند که همین، آن‌ها را در مقایسه با به اصطلاح شهروندان اصیل روس، «چندان متفاوت» نمی‌کند. خبرنگار خارجی رادیوی ملی (NOR)، اَن گَرلز در کتاب «کشور پوتین؛ سفری به درون روسیه‌ی واقعی (۲۰۱۶)» شرح می‌دهد که برخی از رهبران محلی مسلمان به هم‌مسلکان خود التماس می‌کنند که به روسیه‌ی متحد و به ولادیمیر پوتین رای دهند. این موضوع معنایش این نیست که به دلیل مشارکت در چنین فعالیت‌ها یا افکار سیاسی نمی‌توانند مسلمان «حقیقی» باشند، (مانند کاتولیک‌های روم که بر خلاف تعصب کلیسای کاتولیک، به رابطه‌ی جنسی پیش از ازدواج و خوردن گوشت در جمعه‌های لنت مبادرت می‌ورزند) اما گواهی است بر این موضوع که دولت روسیه ترجیح می‌دهد رهبران اسلامی را که بیش‌تر به آرمان دولت روسیه وفادارند تا ایمان مسلمانی‌شان تایید کند.
درست همان‌گونه که دولتمردان روس از مسلمانان متعصب و «زیادی سنتی» می‌ترسند و از آن‌ها نفرت دارند، از نظر دولت روسیه، که با ترس از بنیادگرایی بالقوه، فردگرایی و ناپایدارگرایی عمل می‌کند، این امکان نیز وجود دارد که یک مسلمان «زیاد غیرسنتی» باشد. رهبران جامعه‌ی اسلامی که بیش‌تر از معنویت شخصی جانب‌داری می‌کنند، مورادی از آزار توسط سرویس‌های امنیتی را گزارش داده‌اند. این موارد، مشابه برخوردهایی است که رهبران مسلمانِ ناموافق با دولت تجربه کرده‌اند. نه مسلمانِ با عقاید بیش‌تر «لیبرال» و نه مسلمانان غیرمجاز، برای سرویس‌های امنیتی خوش‌خدمتی نمی‌کنند. آن‌ها مداوما بازداشت و بازجویی می‌شوند یا خانه‌ها، دفاتر و مساجدشان به عنوان بخشی از تحقیقات هدایت‌شده از سوی مسئولان محلی روس مورد تجسس قرار می‌گیرد، فقط به این دلیل که دولت روسیه نوعی بسیار خاص از باشنده‌ی مسلمان را در ذهن دارد، آنان که بلوای کمی در جامعه ایجاد می‌کنند و می‌توانند به واسطه‌ی بی‌خیالی و رضایت‌شان، برای فرمان‌برداری از دولت روسیه مورد اعتماد قرار گیرند. صص ۱۵۰ و ۱۵۱
        

0