داستان درباره ماجراها و حوادثی است که برای دو جادوگر به نام های((شارکاردر)) و ((ویفی)) روی می دهد، ((ویفی بوگندو)) جادوگری است که موفق شده اطراف زباله ها  یک دیوار متعفنی بکشد تا کسی نتواند به آن نزدیک شود، اما جاروی جادویی او  خودسرانه خانه را ترک کرده و به گشت و گذار رفته است .از این رو، ویفی ناگزیر  برای رسیدن به تپه سنگی و ترتیب دادن یک میهمانی، جاروی ((شارکاردر)) را به  عاریه می گیرد که در این هنگام ....نوجوانان مخاطبان این داستان هستند .