تو هیچ گپ نزن
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و هیچ وقت از کوه پایین شده نمی توانستیم. می ترسیدیم ما که مبادا از آن جا لول بخوریم وقت پایین شدن از کوه. و تا به پایین که می رسیم، چیزی از بدن های بدون پای ما نماند و همه در بین سنگ ها قسمت شوند و حتا گورستان را هم کلان تر نتوانیم. هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و دانه های کمسایی دو ـ شش و دو ـ پنج که می آمد. شاه بودیم و دو ـ چهار و دو ـ دو که می نشستند با کون به زمین می نشاندمان. دانه های کمسایی قوماندان شده بودند و در هر کاری بازی می کردیم ما و آن که نمی باخت. شاه می شد و دیگران مان گوش به فرمان تا وقتی که دیگری دو ـ شش می آورد و جای ها عوض می شد. هشت نفر بودیم ما و...