تو هیچ گپ نزن

تو هیچ گپ نزن

تو هیچ گپ نزن

محمدحسین محمدی و 1 نفر دیگر
3.0
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

1

ناشر
چشمه
شابک
9789643626273
تعداد صفحات
116
تاریخ انتشار
1388/9/11

توضیحات

        هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و هیچ وقت از کوه پایین شده نمی توانستیم. می ترسیدیم ما که مبادا از آن جا لول بخوریم وقت پایین شدن از کوه. و تا به پایین که می رسیم، چیزی از بدن های بدون پای ما نماند و همه در بین سنگ ها قسمت شوند و حتا گورستان را هم کلان تر نتوانیم. هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و دانه های کمسایی دو ـ شش و دو ـ پنج که می آمد. شاه بودیم و دو ـ چهار و دو ـ دو که می نشستند با کون به زمین می نشاندمان. دانه های کمسایی قوماندان شده بودند و در هر کاری بازی می کردیم ما و آن که نمی  باخت. شاه می شد و دیگران مان گوش به فرمان تا وقتی که دیگری دو ـ شش می آورد و جای   ها عوض می شد. هشت نفر بودیم ما و...