ماتی خان

ماتی خان

ماتی خان

3.7
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

8

شابک
9786000333027
تعداد صفحات
416
تاریخ انتشار
1398/12/20

توضیحات

        عروس، یاشماق خودش را محکم تر کرد و مشغول شستن برنج شد. آی جمال برای اینکه نگرانی اش را نشان ندهد، صدایش را بلندتر کرد و گفت: «انشاءالله که خیره. ماتی خان آدمی نیست که شب را بی جهت جایی بمانه. خبر مهمی باید باشه که این همه معطل کرده. بعد، نگاهی به آسمان انداخت و با خود گفت: «تا غروب وقت زیادی نمانده. یعنی امروز هم نمیآد؟ او که میدانه ما اینجا چقدر نگرانش می شیم.