خاطرات یک الاغ
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب، شرح گرفتاری ها و رنج هایی است که یک الاغ متحمل شده است .در ابتدای این داستان ـ که از زبان الاغ نقل می گردد ـ می خوانیم :((من به یک کشاورز بداخلاق و مغرور تعلق داشتم...اربابم تمام سبزیجات و میوه هایی را که در طول هفته رسیده بودند، جمع می کرد و توی سبدهایی که بر پشت من می گذاشتند، جا می داد .با این وضع، وقتی من با زحمت می توانستم حرکت کنم، این زن بدجنس، بر پشت من، روی سبدها می نشست و مجبورم می کرد با همان حال تا بازار((لگل)) ـ که یک فرسنگ تا مزرعه فاصله داشت ـ راه بروم .این کار هر بار مرا، بیش از حد عصبانی و ناراحت می کرد، ولی از ترس چوب خوردن جرات بیان را نداشتم ....