معرفی کتاب بیدار خواب (مجموعه داستان) اثر فتانه تمبرچی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
آقای کاشانی، دبیر بازنشستة تاریخ، حدود شش ماه بود که همسرش مهرانگیز را ترک کرده بود. اوایل بهار بود که یک روز صبح زود مهرانگیز را بیدار کرده و به او گفته بود که سال هاست با خوبی و احترام زندگی کرده اند، اما دیگر نمی تواند به زندگی ادامه دهد. بعد چمدانش را برداشته و رفته بود. مهرانگیز بهت زده، برخاسته بود. مهرانگیز می دانست که کاشانی را غم دوری بچه هایش، بابک و پریسا آواره کرده بود. از وقتی آنها رفته بودند، دیگر نه جایی می رفت و نه زیاد حرف می زد. مدتی مهرانگیز فکر می کرد که کاشانی دلش برای او و خانه تنگ خواهد شد، اما هنوز خبری از او نبود. کم کم مهرانگیز نیز کسل شد و حتی از نگاه کنجکاو مردم محل دوری می کرد و برای خرید به بازار تجریش می رفت. یک روز او به کوهپیمایی رفت و با عبور از هر صخره ای احساس نیرو و جوانی می کرد. او آنقدر بالا رفت تا به دریا رسید. گویی زندگی تازه ای یافته بود و با خود فکر می کرد که اگر کاشانی او را در این سر زندگی می دید، شاید دوباره بازمی گشت و به جای خانه نشستن با هم کوه می آمدند و به قله می رسیدند و به دریا نگاه می کردند. این کتاب حاوی داستان های کوتاهی با عنوان های فرید، بیدار خواب گوهر، فرح، تابستان تمام شد و پری است.