نقاشان چینی و رومی: بر اساس حکایتی از مثنوی مولوی

نقاشان چینی و رومی: بر اساس حکایتی از مثنوی مولوی

نقاشان چینی و رومی: بر اساس حکایتی از مثنوی مولوی

مرجان فولادوند و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در روزگاران گذشته پادشاهی جوان زندگی می کرد که از سر تکبر و غرور دستور داد برایش قصر ی بزرگ و زیبا بسازند و پس از مدتی خواست که برترین نقاشان را گرد آورند تا دیوارهای قصر را نقاشی کنند. از میان تمام گروه ها، نقاشان چینی و رومی برای مسابقۀ نهایی انتخاب شدند تا در صورت برنده شدن، نقاش نقاشان دربار شوند. چینی ها مدت ها با انواع رنگ و قلم موها به نقاشی پرداختند و از آن سو، رومی ها تنها با سنگ های صیقل کار خود را آغاز کردند. پس از سال ها، کار نقاشان تمام شد. کار چینی ها عالی بود ولی اثر حک شده بر دیوار رومی ها به خیال و رویا می مانست. آن ها توضیح دادند که با صیقل دادن سنگ ها، تیرگی و سختی ها را زدوده و آن را آینه کرده اند تا زیبایی های باغ را نشان دهند. پادشاه دگرگون شده و به این فکر افتاد که به جای ساختن قصر و دربار باید درون خود را صیقل دهد تا زیبایی هایش به جلوه درآیند و نام او را جاودانه سازند.