بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

من و زنم سیندرلا

من و زنم سیندرلا

من و زنم سیندرلا

رها فتاحی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

مردی خواب های مبهمی می بیند. او در خواب همسرش «رویا» را می بیند، اما وقتی رویا شروع به حرف زدن می کند، به زن دیگری تبدیل می شود که موهای طلایی بلند او روی صورتش ریخته و مانع دیده شدن چهره اش می شود. مرد شبی دیگر خواب می بیند که دست در دست رویا در جنگلی پردرخت هستند که وقتی رویا شروع به حرف زدن می کند او به همان زن شب قبل تبدیل می شود. در دستان او گربة سیاهی است که باعث می شود دستش از دست مرد جدا شود و از او فاصله بگیرد. مرد در بیداری اصرار دارد، خوابش را برای رویا تعریف کند، اما رویا تعریف خواب را بدیمن می داند. مرد آرام آرام مصداق هایی از خواب های خود را در زندگی می بیند. رویا موهای مشکی خود را به رنگ طلایی کرده و گربة سیاهی را خریده و به خانه می آورد. این کتاب شامل داستان هایی با این عناوین است: حبابی که چسبیده بود به دیوارهای استکان؛ می نشینم پشت شمشادها؛ خانه اینجاست؛ من و زنم و سیندرلا؛ سقف همه ویلاها نیلی بود و اینجا همة سایه ها اینجوری اند.