شب آفتابی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
موضوع کتاب حاضر، داستانی عاشقانه و اجتماعی است. «یگانه» تک دختر خانواده است و پدر به جرم قتل یکی از دوستان قدیمی، با نام «توکّل»، در زندان به سر می برد. مادر بر اثر حوادث وارده از غصّه دق کرده و از دنیا رفته است. در این زمان «منصور»، پسر «توکّل» که مدّت ها قبل با رفتارهای زننده و ناهنجار تصاویر هولناکی در ذهن «یگانه» به وجود آورده است، اینک تقاضای شرمانه ای از «یگانه» دارد تا به آزاد شدن پدرش رضایت دهد. در این میان «حامد» به خواستگاری «یگانه» رفته و با وی نامزد می کند. مدّتی بعد پدر «یگانه» فوت می کند و مخفی کاری های «یگانه» و تماس های گاه و بی گاه «منصور»، شک و تردید را در دل «حامد» به وجود می آورد. «یگانه» برای فرار و توضیح ندادن دربارة حوادث وارده، «حامد» را ترک می کند و به سوی مسیر نامعلومی گام برمی دارد.