دو کبوتر در باد
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در داستان حاضر، "آرزو" معلمی است که با پسر یکی از همکاران پدرش با نام "متین" ازدواج می کند. سال ها پس از ازدواج آرزو و متین، کار آن ها به جدایی می کشد. در این حال آرزو با پسری به نام "سعید" که در هفته نامه ی "ما می توانیم" مشغول به کار است، ازدواج می کند. پس از چندی پرستو ـ دوست آرزو ـ خبر بستری شدن متین را به وی اطلاع می دهد. آرزو نیز پس از ملاقات با متین، متوجه می شود که متین سرطان کبد داشته و به عمد خواسته تا سرنوشت او را تباه نسازد و به همین دلیل از او جدا شده است.