پینه دوز و شاه عباس

پینه دوز و شاه عباس

پینه دوز و شاه عباس

4.2
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

وقتی بچه بودم شبهای تابستان پشت بام کاه گلی خانه مان میخوابیدیم.آسمان صاف و بی دود و پر ستاره شهر یزد بالای سروم بود.هر ستاره ای مرا با خود به سفری دوردست میبرد و گاه تا سحر و تا آن وقت که صدای زنگ شترهای کاروانی در سکوت بامدادی طنین می انداخت،به خواب نمیرفتم...