موی دماغ
در حال خواندن
1
خواندهام
8
خواهم خواند
0
توضیحات
جشن سالیانه مدرسه زندگی گرگ هفلی را به هم ریخته است.او برای پیدا کردم یک دوست خودش را به آب و آتش میزند.نگران است که مبادا در این جشن تنها بماند.بهترین دوستش رولی هم کسی را پیدا نکرده است؛ولی این دردی از دردش دوا نمیکند. به ناگاه گرگ دوستی پیدا میکند و این رولی است که تنها می ماند. حوادث زیادی ممکن است در یک شب اتفاق بیفتد که نمیتوان هیچ کدام از آنها را حدس زد...
یادداشتها