معرفی کتاب نامه های یک برهمائی اثر ولتر مترجم امیر فرزان کتابعمومیداستانفرانسه نامه های یک برهمائی ولتر و 1 نفر دیگر 0.0 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 1 خواهم خواند 0 ناشر شابک 9780000000045 تعداد صفحات 83 تاریخ انتشار 1336/10/30 توضیحات در این کتاب ولتر به نقل داستانی از دستگیری زن و شوهری هندی به بهانه ی زندقه و سفر پر مشقت آنها به رم برای داوری می پردازد. او در این کتاب به روحانیون مسیحی حمله می کند یادداشتها محبوبترین جدیدترین علی دارا 1404/1/12 بسم الله الرحمن الرحیم نام اصلی کتاب نامههای آمابد، Letters d'Amabed ، است. نمیدانم چرا مترجم ناشناس کتاب در اواخر دههی ۱۳۳۰ هجری شمسی عنوان را نامههای یک برهمائی گذاشته است. ولتر داستانی کوتاه به نام برهمن خوب Lo Bon Bramin نیز دارد که جدای از این داستان است. کتاب داستانی است در قالب نامهنگاری آمابد و همسرش، دو هندو اهل شمال هندوستان، به استادشان شاستاسید در نیمهی اول قرن شانزدهم میلادی. آمابد و همسرش با کشیشی دومینیکن آشنا میشوند که به آنها زبان ایتالیایی میآموزد و همراه او به گوآ ، پایتخت پرتغالیان در هندوستان، میروند. در آن جا هر دو با توطئهی کشیش، که به همسر آمابد چشم داشته، به عنوان مرتد دستگیر میشوند و سپس برای داوری میان آنها و کشیش به روم تختگاه پاپ میروند. ولتر نقدهایی که در بسیاری از آثارش نسب به مسیحیت و کلیسا نگاشته را این بار در قالب داستانی (شرقی) به تحریر درآورده. همان طور که در قرن هجدهم معمول بود و بعدها بیشتر در میان اروپاییان رواج یافت تفاوت عقاید در سرزمینهایی که اروپاییان پس از سالها (انزوا) با آنها ارتباطات عمیقتری یافتند به عنوان نقدی بر فرهنگ مسیحی ـ یهودی رایج در دین کلیسایی تعبیر میشود. طرح این سوال که چگونه مسائلی که در عهدین مذکور است در جای دیگر از جهان شناخته شده نیست و نتیجهگیری از این سوال که پس تمامی مندرجات عهدین باطل است. ولتر از زبان شاستاسید، تنخ را (سالنامههای یک عده دلال و رباخوار) مینامد و میگوید چگونه پسران یک پدر (نوح) نام فامیلی خود را گم کردند. دانستن این نکته ضروری است که ولتر به علت تعصبش در دشمنی با مسیحیت و آموزههای کلیسا وجود شهر نینوا و امپراتوریهای آشور و بابل را هم (به این علت که تنها در عهدین از آنها نام برده شده) زیر سوال میبرده که بعدا کشفیات باستانشناسی وجود آنها را ثابت کرد. حتی در این کتاب (یعنی نامههای آمابد) برای نقل از عقاید هندویان و انتقاد از این باور یهودی ـ مسیحی که عمر جهان چیزی نزدیک به پنج هزار سال است از کتابی جعلی به نام ezourvedam استفاده کرده که در آن گفته شده هندویان معتقدند عمر انسان صد هزار سال است. ولتر در دیگر آثارش نیز برای نقد مسیحیان از این کتاب که خود متنی ساختگی در جهت تایید مسیحیت است استفاده کرد. آداته و همسرش در گوآ با این اتهام مواجه میشوند که چون آنها تعمید (در رود گنگ) یافتهاند پس مسیحیند و چون آداب مسیحیت را تغییر دادهاند زندیق خوانده میشوند. در این هنگام همسر آداته از فرماندار گوآ میخواهد که میان آنها داوری کند. در این جا ولتر نمایندهی پادشاه را در مقابل نمایندهی مذهب برتری میبخشد. فرماندار کشیش و آداته و همسرش را روانهی روم میکند تا پاپ در اختلاف آنها حکم کند. ولتر از زبان آمابد به نقد درونی اروپا و مسیحیت میپردازد. آمابد که در هنگام اقامت در روم به زبان لاتین و ایتالیایی مسلط شده اکنون به عنوان یک (دیگری) که درون فضای فرهنگی آن دیار است در مورد آداب اروپا و مذهب آن دیار قضاوت میکند. ولتر میگوید: «همه وقتی در روم هستند مودبند و شرط ادب را معمول میدارند اما در جای دیگر (هندوستان) وحشیگری و جنایت میکنند» «شما مردم را وادار به قبول مسائلی میکنید که او (مسیح) کلمهای هم دربارهی آن سخن نگفته است» و همچنین جدایی دین از سیاست را در گفتار مسیح میجوید: آمابد به کشیشی میگوید با توجه به این که مسیح گفته «آن چه متعلق به سزار است به سزار بدهید، و آن چه متعلق به خداست به خدا بدهید» پس پاپ نباید پولی جمع کند. کشیش در پاسخ چنین توجیه میکند که پاپ در روم که تختگاه سزار است ساکن است پس امپراتور و سزار واقعی اوست. کتاب دعوای فرانسه و بریتانیا بر سر هند را در قالب دعوای دو فرقهی کلیسایی دومینیکن و فرانسیسکن نقد میکند. دو فرقهای که مانند کاتولیکها(فرانسه)و پروتستانها(بریتانیا)معتقدند از تعالیم مسیح پیروی میکنند ولی رقابتشان بر سر دنیا و پول بیشتر از بحثشان بر سر دین است. همچنین ولتر در کتاب نگاهی نسبتا مثبت به مسلمانان و رواداری امپراتوری گورکانی دارد آن جا که میگوید شاستاسید استاد آمابد در مورد دستگیری آمابد در گوآ «به امپراتور کبیر هند عالیجاه بابر سخن گفته تا با این راهزنان قطاع الطریق اروپایی مقابله کند» ولتر اشتباهاتی تاریخی در مورد اشاره به کلکته و مدرس به عنوان دو شهر مهم دارد. مثلا میگوید شاستاسید برهمن بزرگ مدرس است در حالی که این دو شهر پس از حضور کمپانی هند شرقی انگلیس مطرح شدند و در تواریخ مربوط به ابتدای قرن شانزدهم نامی از آنها نیست. همچنین ایدهی اصلی کتاب یعنی دستگیری دو هندو به علت این که زندیق هستند نیز عجیب مینماید. هرچند صفحات تاریخ از جرمهای پرتغالیها و کلیسا در جهان علیه غیرمسیحیان پر است ولی صحت تاریخی چنین اقداماتی علیه یک زوج هندو نیز دور از ذهن است. 0 3