اکران مدرنیسم

اکران مدرنیسم

اکران مدرنیسم

0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

ناشر
بان
شابک
0000000095005
تعداد صفحات
504
تاریخ انتشار
1399/4/17

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        اکران مدرنیسم اولین مطالعه جامع در مورد دوران شکوفایی سینمای هنر اروپا پس از جنگ است که با تاباندن نور تازه ای بر آثار مشهور نویسندگانی مانند آنتونیونی، فلینی و برسون و بیرون کشیدن طیفی از آثار مهم اما کمتر شناخته شده از سایه ها را به ما می شناساند.آثار دایرهالمعارفی آندراس بالینت کواچ که از دهه 1950 تا 1970 را در بر میگیرد، استدلال میکند که مدرنیسم سینمایی جنبشی یکپارچه با تعداد انگشت شماری از سبکها و مضامین نبود، بلکه طیفی خیرهکننده از تغییرات در اصول اصلی هنر مدرن بود. کواچ با نشان دادن چگونگی تجلی مفاهیم مدرنیسم و ​​آوانگارد در فیلم، با ردیابی ظهور سینمای هنری به عنوان یک مقوله تاریخی آغاز می کند. او سپس ویژگیهای رسمی اصلی سبکها و فرمهای مدرن و همچنین بنیان فکری آنها را توضیح میدهد. در نهایت، با تکیه بر نظریه و فلسفه مدرنیستی در طول مسیر، او تاریخ نوآورانه ای از تکامل سینمای هنری مدرن اروپا ارائه می دهد.اکران مدرنیسم با کاوش نه تنها در خاستگاه مدرنیسم، بلکه همچنین آواتارهای سبکی، موضوعی و فرهنگی آن، در نهایت راههای خلاقانه جدیدی را برای اندیشیدن درباره دورههای تاریخی که این عصر طلایی فیلم را تشکیل میدهند، ارائه میکند.
      

یادداشت‌ها

دگرگونی در
          دگرگونی در سینما

سینمای هنری را عموماً به نگرش مؤلف ربط می‌دهند؛ همان‌طور که از زمان ظهور سینمای مدرن غالباً آن را سینمای مؤلف نیز نامیده‌اند. اما منظور از سینمای مدرنِ مؤلف‌محور آن نیست که چنین فیلم‌هایی چنان متمایزند که نمی‌توان آن‌ها را با هم مقایسه کرد یا به‌عبارت بهتر، گویا هر فیلم از کارگردانی خاص بینش زیباشناختی تماماً خودآئینی را نشان می‌دهد. سینمای هنری مدرن، در تضاد با ژانرها و چارچوب‌هایی که به نظر متعارف‌ند، ژانرها و چارچوب‌های خاص خودش را خلق کرد. اما این ژانرها چه تفاوت‌هایی با ژانرهای متعارف داشتند؟ آندراش بالینت کواچ در اکران مدرنیسم؛ سینمای هنری اروپا از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، می‌گوید که مسئله صرفاً بر سر شکلی از انتزاع بود؛ انتزاع در معنای برهنه‌کردن مفهومِ جزئی از قیود و خصوصیات، و به دست آوردن مفهومی عام از آن. فرآیندی که در طی آن اختصار، فشرده‌سازی، و تلخیص اطلاعات از طریق شناسائی و استخراج و سپس، جداسازی و پنهان‌سازی جزئیّات از کلیّات به دست می‌آمد. حالا این اختصار و فشرده‌سازی ژانری می‌توانست یک مضمون مشخص با الگوهای روایی متعارف  را هدف بگیرد یا مشخصاً بیان سینمایی را دچار دگرگونی کند. کوآچ می‌گوید در طی سال‌های دهه‌‌ی ۵۰ تا ۸۰ میلادی کارگردانان منسوب به سینمای مدرن این اختصار و فشرده‌سازی هنرمندانه را عمدتاً بر بیان سینمایی و ابزارهای سینمایی آن اعمال کردند. از همین روست که به یکباره میزانسن و نحوه‌ی تنظیم و ارائه‌ی آن در این سینما ــ لااقل در برابر همان سینمای ژانری متعارف ــ اهمیت یافت. سینمایی که ممکن بود یک ملودرام باشد اما با کمینه‌گرایی‌ای محض در ارائه‌ی تصاویر اغراق‌شده‌ی سینمای غالب عرضه بشود. و یا تریلر باشد اما با جمع‌وجور کردن روابط علت و معلولی سیال در داستان روی پرده برود. اما این تمایل به مجرد ساختن عناصر بصری و روایی از کجا می‌آمد؟ کوآچ می‌گوید از مدرنیسم! که نوعی از شیوه‌ی عمل سینمایی‌ای بود که می‌توانست توانایی سینما برای بیان و نه بازنمایی ایده‌های انتزاعی را بالفعل کند. ایده‌هایی از قبیل زمان، حافظه، فراموشی و از این قبیل. ایده‌هایی که در سینمای کلاسیک به دلیل اولویت‌های ژانری لاجرم به پستوی ذهن کارگردانان تبعید می‌شدند.
        

0