امپریالیسم از نوع سرمایه داری  از بطن رابطه ی دیالکتیکی میان منطق های سرزمینی و سرمایه داری امپریالیسم را باید در پس زمینه ی جستجو و یافتن ترفندهای فضایی -زمانی برای مسئله مازاد سرمایه فهم کرد.دانش واژه ی کلیدی در اینجا مازاد سرمایه است.انباشت از راه باز تولید گسترده راهی برای جذب این سرمایه های مازاد می گشاید.اما از 1397 به این سو،مشکلات مزمن اضافه انباشت که در چارچوب باز تولید گسترده پدید آمده بودند از سویی،و ناتوانی از یافتن هرگونه راه حل درونی برای مشکل اضافه انباشت سرمایه به دلیل ساختار طبقاتی داخلی هر گونه مصرف کلان مقیاس سرمایه هایمازاد در اصلاحات اجتماعی و سرمایه گذاری های زیر بنایی در داخل را سد می کرد و از سوی دیگر،باعث شد انباشت از راه سلب مالکیت به عنوان یک راه حل برجسته  شود.رشد سیاست نولیبرالی و خصوصی سازی در عرصه ی بین المللی،و نیز به راه اندازی حمله های  دوره ای ارزش زدایی  غارتگرانه ار دارایی ها در نقاط مختلف جهان مشخصه ی انباشت از راه سلب مالکیت است.به نظر می رسدکه این قلب اقدامات امپریالیستی معاصر است.کوتاه اینکه بورژوازی آمریکا چیزی را از نو کشف کرده است که بورژوازی بریتانیا در سه دهه پایانی سده ی نوزدهم کشف کرده بود.همان گونه که آرنت بیان کرد آن عبارت بود از این که :نخستین گناه دزدی ساده که انباشت اولیه ی سرمایه را ممکن کرد در نهایت باید تکرار می شد تا مبادا موتور انباشت به ناگهان از کار بیفتد.اگر چنین باشد در آن صورت امپریالیسم جدید چیزی جز بازگشت امر کهن نیست،هر چند در زمان و مکانی متفاوت.