بحران دنیای متجدد

بحران دنیای متجدد

بحران دنیای متجدد

رنه گنون و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

7

شابک
0000000094422
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1372/10/1

توضیحات

کتاب بحران دنیای متجدد، مترجم سیدضیاء الدین دهشیری.

یادداشت‌ها

          این کتاب را بالاخره خوندم. زوری که پشت سرم بود نوشتن مقاله‌ای برای کلاس دکتر ذکرگو است، و البته این کتاب را به‌عنوان مقدمه‌ای برای خواندن کتاب سیطره‌ی کمیت خواندم. اول ترجمه‌ای دیگه از این کتاب را داشتم، اما آن ترجمه خیلی سخت بود، و من از اپلیکیشن فیدیبو ترجمه‌ی آقای حسن عزیزی را خریدم که خیلی ترجمه‌ی راحت‌تری بود. البته متن همچنان سنگینه. 
خیلی از صحبت‌هایی را که رنه گنون در این کتاب می‌کنه ما شاید خیلی شنیده باشیم، اما نکته اینه که رنه گنون در ارائه‌ی راه‌حل خیلی احتیاط می‌کنه و اساساً به راه‌حل‌های همگانی و همه‌گیر بی‌اعتقاده. باور او اینه که ما اکنون در دوره‌ی کالی‌یوگا زندگی می‌کنیم و این بحران‌ها ذات این دوره است و روند کلی از وحدت به سوی تشتت بیشتر می‌ره. نکته‌ی دیگه درباره‌ی این کتاب رنه گنون اینه که فکر رنه گنون منسجمه و با اینکه در مقابل پیشرفت‌های ادعایی غرب وا نمی‌ده، و به‌هیچ‌صورتی آن‌ها را تایید نمی‌کنه، کم هم نمی‌آره که «آره، فلان پشرفت غربی را می‌شه به خدمت گرفت». از نظر رنه گنون، غرب در عمل‌گرایی بسیار پیشرفت کرده، اما کل را فراموش کرده. نهایت کم‌آوردن گنون شاید آنجا باشه که می‌گه شاید شرقی‌ها بتونن با همین رویکرد غربی بر غرب غلبه کنند، اما بعد باید رویکرد غربی را کنار بگذارند و به تفکر شرقی خودشان برگردند.
این‌طور که من فهمیدم، رویکرد شرقی چون «کلی» است، نمود خارجی خاصی هم نداره. اساساً «نمود» و ملموس‌بودن و قابل‌اندازه‌گیری‌بودن از نشانه‌های انحطاط غرب است. اسم کتاب دیگه‌ی رنه کنون هم به همین مناسبت «سیطره‌ی کمیت» است. 
ممکنه من خوب توضیح ندم، و البته کتاب هم ساده نیست، بااین‌حال، نوشته‌ی رنه گنون قابل درک هست، البته حتماً نه برای کسی که هیچ پیش‌زمینه‌ای دراین‌باره نداشته باشه. کسی که به‌دنبال «راه‌حل» بگرده، شاید از این کتاب چیزی دریافت نکنه. 
می‌دونید؟ می‌گن یکی از ارسطو پرسید فلسفه به چه دردی می‌خوره؟ ارسطو به بقیه گفت یه پولی به این بدید و بندازیدش بیرون. چون اون آدم فایده را فقط در پول می‌دید. و این شاخصه‌ی عصر کنونیه. علم، نه علمی که فقط در کاربردش دیده بشه، علمی که کلی باشه، علمی که ساینس نباشه، ارزشی نداره، و از نظر رنه گنون فقط در جمع محدودی آن هم فقط در شرق می‌شه صاحبان چنین علمی را پیدا کرد. ولی خوب، این کتاب مال سال هزارونهصدوبیست‌وهشته. دنیا باز هم خیلی تغییر کرده. چین و هند دارند غرب را با ابزار خودش شکست می‌دن، ایران هم با ابزارهای غربی دیگه‌ای مقابل غرب ایستاده، ولی چیزی از اون شرق در وجود این کشورها باقی مونده؟
        

0