داستان شهر دود

داستان شهر دود

داستان شهر دود

امین حسینیون و 2 نفر دیگر
4.3
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

0

کاظم اصلاً قهرمان و قهرمان بازی و این ماجراجویی های مسخره ی خیالی را دوست ندارد، ولی وقتی یک عالمه کلاغ سیاه می خواهند دوست صمیمی اش را بدزدند، نمی تواند این پایش را روی آن پایش بیندازد و هیچ کاری نکند! می پرد وسط کلاغ ها و با آن ها می رود به شهرِ دود و دنیای غیرآدمیزادی؛ جایی که یک جادوگر خشن و بدجنس بچه های زیادی را اسیر کرده است.تو اگر جای کاظم بودی، دو تا پا داشتی و دو تا پا هم قرض می گرفتی و فرار می کردی یا می ماندی تا جادوگر شهر دود هر بلایی خواست سرت بیاورد؟ فکر می کنم می ماندی و با جادوگر بدجنس می جنگیدی! کاظم هم مثل تو تصمیم می گیرد تسلیم نشود و فرار نکند. او دوستان جدیدی پیدا می کند و ماجراهای عجیب وغریب و خطرناکی را پشت سر می گذارد...

یادداشت‌های مرتبط به داستان شهر دود