کتاب حاضر، مجموعه داستان های کوتاه با عنوان های «رنگ آسمانی چشمانش»، «بی گمان به سر شود»، «تابلوی وایت برد»، «عاشقی روی خط عابر پیاده»، «ماهرو»، «همسایه ابرویی»، «روز هفتم عید»، «بلوار استخر» و «بهانه ای برای بنفشه های کوهی» است. در خلاصة داستان «عاشقی روی خط عابر پیاده» ماجرای پسر جوانی آمده است که به طور جدی مشغول به درس خواندن می شود تا به آرزوی خود، یعنی قبولی در دانشگاه تهران و در رشتة حقوق دست یابد. او سرانجام در دانشگاه تهران و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی قبول می شود و در سال دوم دانشگاه عاشق دختری به نام «سارا» می شود که در دانشکدة علوم دانشگاه تهران، فیزیک را می خواند. با ورود «سارا» به زندگی پسر جوان، تغییرات مهمّی در زندگی وی به وجود می آید و پسر جوان و سارا تصمیم به ازدواج می گیرند، امّا در روز عقد سارا با اتومبیلی تصادف و فوت می کند.