معرفی کتاب یزله در غبار اثر علی صالحی
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
بوم بوم .. افتادیم ریختیم زمین ... مثل برگ درخت ریختم زمین آدم ود که می رفت چهار دست و پاش تو هوا چرخ می زد و من هی می خندیدم. خوب که مادر شوهرم نبود زودتر از همه تیکه پاره شده بود دیگه نبودش اگه نه گیسمو می کشید و می گفت :«زن خجالت بکش همه دارن می میرن و تو داری می خندی ...» شرط می بندم که حالا دوباره هواپیماهاس دیگه که دارن بمب می ریزن و غبار میره هوا می ریزه رو سر ما بخوابین.... دستتونو بذارین زیر سرتون .... دیگه گول نخورین ها نه گول عروس رو بخورین نه گول عزا رو ... بخوابین راحت ... (از متن کتاب)
لیستهای مرتبط به یزله در غبار