نویسنده در این کتاب با استفاده از روش تاریخی ـ جامعه شناختی به تحلیل مسائل جهان سوم و رویکردهای توسعه پرداخته است. فرضیه اصلی در پژوهش حاضر آن است که همة کشورها بر مبنای ظرفیت های خاص خود و بهینه سازی در چهار ساختار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی ـ اجتماعی و بین المللی می توانند به توسعه دست یابند. بر این اساس ابتدا تعاریفی از واژه های کلیدی به کار گرفته شده از جمله مفهوم جهان سوم، رشد و توسعه ارائه و سپس تاریخچة مباحث توسعه بررسی گردیده است. در این بخش توسعه در طول سالیان متمادی تا جنگ جهانی دوم مطالعه شده است. در ادامه مشکلات بنیادی جهان سوم در چهار ساختار مطرح در فرضیة کتاب بررسی، و راه حل هایی برای برون رفت از این مشکلات پیشنهاد گردیده است. در پایان چهار رویکرد «نوسازی»، «وابستگی»، «نظام جهانی»  و «هم گرایی داخلی و انسجام درونی» تحلیل و پیشنهادهای نویسنده دربارة برو ن رفت کشورهای جهان سوم از مشکلات در چارچوب نظریة «چندسببی توسعه» ارائه شده است.